رابطه ساختاری خود کنترلی و بی صداقتی تحصیلی: نقش واسطه ای اهمال کاری تحصیلی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
بی صداقتی تحصیلی، به هرگونه رفتار نادرست در امور و تکالیف تحصیلی اطلاق می شود که پدیده ای نگران کننده و با پیامدهای منفی بسیار است. کارشناسان به منظور جلوگیری از این پیامدها، به بررسی عوامل مرتبط و تأثیرگذار بر بی صداقتی تحصیلی پرداخته اند. خودکنترلی و اهمال کاری تحصیلی به عنوان پیشایندهای بی صداقتی تحصیلی در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضراز نوع همبستگی بود و ابزار های مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه خودکنترلی تانجی، بامیستر و بونه (2004)، پرسشنامه بی صداقتی تحصیلی ﻣک کﺎﺑﻰ و ﺗﺮویﻨﻮ (1997) و پرسشنامه تعلل ورزی سولومون و راثبلوم (1984) بود. روابط بین سازه های مدل پیشنهادی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS ویراست 24 تحلیل شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان اسکو، در سال تحصیلی 1401-1400 با تعداد نمونه 380 نفر بود. شاخص های برازندگی الگوی پیشنهادی مطابق با ملاک های مطرح شده توسط میرز، گامست و گارینو (2006) حاکی از برازش قابل قبولی با داده ها بود. نتایج نشان داد خودکنترلی بر اهمال کاری تحصیلی (01/0= P، 74/0- = ) و بی صداقتی تحصیلی (01/0= P، 36/0- = ) اثر مستقیم و معنادار دارد. ضمن اینکه اهمال کاری تحصیلی نیز دارای اثر مستقیم و معنادار بر بی صداقتی تحصیلی است (05/0= P، 29/0 = ). همچنین نتایج نشان می دهد که اهمال کاری تحصیلی در رابطه بین خودکنترلی دانش آموزان و بی صداقتی تحصیلی آنان نقش واسطه ای ایفا می نماید. بر این اساس پیشنهاد می شود متولیان عرصه تعلیم و تربیت، برنامه هایی در راستای ارتقای مهارت های خودکنترلی دانش آموزان در نظر گیرند.The Structural Relationship Between Self-Control and Academic Dishonesty: The Mediating Role of Academic Procrastination
Academic dishonesty refers to any misconduct in academic affairs and assignments that is a worrying phenomenon with many negative consequences. To prevent these consequences, experts have examined the effective relevant factors on academic dishonesty. In this study Self-control and academic procrastination were examined as antecedents for academic dishonesty. The present study was a correlational study and Tangney, Baumeister and Boone (2004) self-control questionnaire, McCabe, Trevino (1997) academic dishonesty questionnaire and Solomon and Rothblum (1984) procrastination questionnaire were used. the relationships between the constructs of the proposed model were analyzed using structural equation modeling in AMOS software version 24. The statistical population included all high school students in the city of Osko, in the academic year 1401-1400. The sample size was 380 students. The fitness indices of the proposed model according to the criteria proposed by Meyers, Gamst and Guarino (2006) indicated an acceptable fitness with the data. The results showed that self-control has a direct and significant effect on academic procrastination (P = 0.01,-= -0.74) and academic dishonesty (P = 0.01,-= -0.36). In addition, academic procrastination has a direct and significant effect on academic dishonesty (P = 0.05, = 0.29). The results also show that academic procrastination plays a mediating role in the relationship between students' self-control and their academic dishonesty. Therefore, it is suggested that education authorities consider programs to improve students' self-control skills.