مسئله این تحقیق، بررسی معناشناسی صفات الهی از دیدگاه موسی بن میمون و علامه حلی، به منظور شناخت دیدگاه دو جریان اصلی و تأثیرگذار اسلامی و یهودی در باب توحید صفاتی، بررسی اشتراکات و اختلافات، مشخص کردن نقاط ضعف و نقد آن ها، و بهره وری از آن ها در جهت رفع مسائل کلامی است. این پژوهش، به روش کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی با رویکرد مقایسه ای- انتقادی صورت پذیرفته است. بر اساس یافته های تحقیق، هر دو اندیشمند در زمره پیروان الهیات سلبی قرار می گیرند و از حیث معناشناسی صفات، دارای رویه مشابهی هستند. ابن میمون آن چه از اوصاف ذاتی را به صفات سلبی و صفات فعلی خدا ارجاع می دهد و آن ها را به دلیل محذوریت تشبّه خدا با مخلوقات، به شکل ثبوتی نمی پذیرد. علامه حلی نیز صفات ذاتی را به صورت سلبی و نفی ضد صفات و یا به صورت فعلی معنا می کند و معتقد است که می توان از این طریق به معرفتی از خداوند رسید.