آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

شکاف میان تئوری و عمل، به یکی از چالش های اساسی نظام آموزش برنامه ریزی شهری در دو دهه اخیر جهان تبدیل شده است. تحقیقات دونالد شون[1]، جان فارستر[2]، بنت فلوبرگ[3]، جین هیلیر[4]، هاو و لنگدون[5] و دیگران به واکاوی این شکاف از منظرگاه سیاسی پرداخته و ریشه اصلی آن را نادیده گرفتن زمینه های سیاسی و روابط قدرت از سوی برنامه ریزان تکنیکی می داند. در این مقاله کوشیدیم در ابتدا به الزامات مهارتی مورد توجه نظریه های فوق در برنامه ریزی پرداخته و سپس با رویکردی توصیفی-تحلیلی رهیافت های جدید آموزش برنامه ریزی در دانشگاه های مطرح جهان را مورد بررسی قرار دهیم و در مرحله نهایی راهکارهای توسعه مهارت های جدید در سرفصل های آموزش کارشناسی ارشد کشورمان ارائه گردد. به منظور دستیابی به این اهداف داده های مورد نیاز با استفاده از «مطالعات کتابخانه ای»، «پرسشنامه» و «مصاحبه ساختاریافته» با حرفه مندان و اساتید دانشگاهی جمع آوری شده و تحلیل داده ها با روش کمی و با استفاده از آزمون کروسکال ولیس[6] صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد آموختن «مهارت های نرم» چون مذاکره، میانجی گری، مدیریت تعارضات و تسهیل گری علاوه بر «مهارت های سخت» یا تکنیک های برنامه ریزی می تواند به کاهش این شکاف کمک نماید.                                                                                                                    1John Forester2 Bent Flyvbjerg3 Jean Hillier4 Howe and Langdon5 Kruskal Wallis test

Investigating the Concept of “Praxis” in Reducing the Gap between Theory and Practice: The Need to Develop “Soft / Political” Skills along with “Hard / Technical” Skills based on Modern Urban Planning Education

The increasing gap between theory and practice has emerged as a major challenge in the field of urban planning education over the past two decades. Planning literature has approached this gap from a political perspective, identifying the neglect of political contexts and power relations by technical planners as the main cause. This article aims to address the skill requirements of planning theories, explore new approaches to planning education in leading universities worldwide, and present strategies for developing new skills within the master’s program in Iran. To achieve these objectives, data were collected through library studies, questionnaires, and structured interviews conducted with practitioners and academicians. The collected data were analyzed using the Kruskal-Wallis test. The results demonstrate that acquiring “soft skills” such as negotiation, mediation, facilitation, and conflict management, in addition to “hard skills” or planning techniques, can effectively reduce the theory-practice gap.

تبلیغات