آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۵

چکیده

.وی بیشتر به اعتباری بودن جامعه اذعان دارد و از آنجا که انسان را یک موجودِ غیرمکتفی بتفرده، می داند و خود به تنهایی توانِ حل مشکلات خویش را نخواهد داشت .وی اعتقاد جازم بر تعاون و همکاری میان انسانها دارد و در این رابطه،به وجود قانون،اعتقاد دارد. وجود عقل انسانی ،ولی به لزوم تشریع و شریعت در جوامع انسانی باورمند هست و انسان با دارا بودن عقل به تنهایی، بیشتر به تقویت و رونق نشئه ی حسیه می پردازد و بدین طریق ،جامعه متدانیه ،ظهور و بروز خواهد داشت و حال آنکه صدرالمتالهین ضمن پذیرش قطعی جامعه متدانیه برای حیات اجتماعی ، سودای جامعه متفاضله و در نهایت متعالیه دارد. درجامعه فاضله صدرایی ، عدالت محور اساسی هست و حال آنکه در جامعه متعالیه ،لطف ،احسان و کرم ،بنیاد و بنیان اساسی است.در جامعه فاضله و متعالیه صداریی ، وجود نبی، امام و علمای عامل، ضرورتی اجتناب ناپذیرهستند و در جامعه متعالیه برای اجرای شریعت و قانون معاش و معاد،مجریان شریعت با اتصال به عقل کل و نظام احسن ربانی، درجامعه انسانی نیزاحسن الفواعل،انجام می شود و این جامعه نیز شبیه عالَم ربانی می گردد. واژگان کلیدی: انسان،فلسفه سیاسی،جامعه متدانیه،جامعه فاضله و جامعه متعالیه

Society and its types, in Molla Sadra's epistemological geometry

تبلیغات