شگردهای ایهام اصطلاحات موسیقی در اشعار عصّار تبریزی و مقایسه آن با نظامی و حافظ (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
شعر و موسیقی ارتباط دیرین و تنگاتنگی با یکدیگر دارند و معمولاً لازم و ملزوم همدیگر بوده اند. اگرچه در این روزگار، به خاطر گستردگی، هر کدام برای خود راهی پیدا کرده و به کمال رسیده اند، اما آن پیوند دیرینه هنوز پابرجاست و بدون همدیگر ناقص و ناتمام هستند. ایهام یکی از آرایه هایی است که در شعر تعدادی از شاعران نمود و برجستگی خاصی دارد و به دلیل کاربرد کلمات و جملات موهم ، سخنوران به آن عنایت ویژه ای داشته اند. این آرایه را می توان جزو ویژگی های سبکی آن شاعران محسوب کرد و اگر ایهام با اصطلاحات موسیقی درهم بیامیزد زیبایی ویژه ای پیدا می کند و بیشتر، خواننده را به اعجاب و ژرف اندیشی وا می دارد. عصّار تبریزی (792 ه ق) جزو معدود شاعرانی است که به خوبی از این شیوه، بهره برده است. در این پژ وهش، تمام اشعار مثنوی «مهر و مشتری» عصّار، منظومi خسرو و شیرین نظامی و غزلیات حافظ از دیدگاه ایهام موسیقایی مطالعه شد، و هر سه شاعر را با همدیگر مقایسه کردیم. عصّار در تعدادی زیادی از اصطلاحات ایهام موسیقایی با نظامی و حافظ اشتراک دارد و گاهی نیز از مواردی استفاده کرده است که نظامی و حافظ به آن اشاره ننموده اند ، اصطلاح «شهناز» از آن جمله است. می توان گفت که عصّار نیز در حوزه ایهام و ایهام موسیقایی همچون حافظ شاعری پرکار و صاحب سبک است و بیشتر از نظامی به این آرایه ادبی پرداخته است.Technique of musical terms ambiguity used by Assar-e-Tabrizi in Comparison with Nezami and Hafiz
Being correlatives, poetry and music have always had an ancient similar standing versus the question of time, even though, over the course of centuries, each has evolved into an independent field. In some poems, ambiguity stands out as a literary device, and the use of ambiguous words and sentences attracts special attention to the point of imposing itself as a feature of style. It is more so when it blends with music to take the reader by wonder and surprise. Assar-e-Tabrizi is a poet, beside a few others, to have achieved perfection in using the technique. In this study, all the lines in Assar's couplet ‘The Sun and Jupiter’ (Mehr Va Moshtari) and the poems of Khosrow and Shirin composed by Nezami were carefully examined in search of instances of musical ambiguity to be compared and contrasted with the sonnets by Hafiz. So, three poets were compared. The findings show that Assar and Hafiz have a lot in common when it comes to musical ambiguity, with Assar making a few innovative moves missing in Hafiz. The term ‘Shahnaz’ is one such move. In fact, the claim can be legitimately made that, concerning ambiguity and particularly musical ambiguity, Assar is as great and distinguished a poet as Hafiz, and he has used these literary items more than Nezami.