آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۵

چکیده

در دوره صفویه به واسطه امنیت، رونق اقتصادی وتفکرات اسلامی زمینه مناسبی برای اعتلای فرهنگ ایرانی - اسلامی فراهم شد . این مساله باعث تشخّص و بالندگی هنر ایرانی - اسلامی خاصه شهرسازی و معماری دوره صفوی نسبت به دیگر دوره ها در ایران شد، چنان که حاصل آن را می توان در شکل گیری کالبدی نظام شهرسازی صفویه به صورت باغشهر، تمثیلی از بهشت روی زمین جست. نظام شهرسازی رنسانس نیز ریشه در مکتب اصالت انسان که الهام بخش و مبنای طراحی در همه سطوح کالبدی از اجزای معماری تا فضای شهری شد. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی آموزه های شهرسازی دوره صفویه و رنسانس و شناخت عناصر مؤثر در شکل گیری کالبدی شهر می باشد. لذا پژوهش حاضر با توجه به ماهیت موضوع از روش های ترکیبی اعم از تاریخی، تحلیل تطبیقی و پدیدارشناسی مورد استفاده قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها، روش کتابخانه ای می باشد.تجزیه و تحلیل داده های آن به شیوه کیفی و استنباطی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد شهر آرمانی نظام شهرسازی دوره صفویه و رنسانس متأثر از نوع جهان بینی ناظر بر آن ها بوده است. تبلور کالبدی فضاهای شهری در معنا و شکل جدید از دل سازمان کهن در یک فرایند تاریخی و طبیعی پدیده آمده است. در حقیقت گذار از شهر - مکان به شهر - زمان بوده است. بنابراین نتیجه گیری می شود شهر مقوله ای فلسفی است چون ابعاد ذهنی - هویتی شهر در محدوده ارزش های فکری - اعتقادی مقام می گیرد. از سوی دیگر شهر پدیده ای " مکانی – زمانی " است که در هر مقطعی از تاریخ بتواند دگرگونی های کمی خود را با تغییرات کیفی موردنیاز عصر خویش تبدیل کند و مفهوم مکان و زمان را در همسویی با یکدیگر قرار دهد.

Comparative Analysis of the Learnings of the Safavid Period Urban Planning System in Iran with the Renaissance Urban Planning System in Europe

The Safavid period due to security and economic prosperity, providing a suitable ground for enhancement of the Islamic - Iranian culture. This contributed to the distinction of the Iranian-Islamic art especially the architecture and urban planning of Safavid era compared to other periods in Iran. The Renaissance urban planning system is also rooted in the school of human primacy which inspired the design at all levels of architecture until urban spaces. The purpose of research is to compare the teachings of urban Safavid and Renaissance periods and to identify the effective elements in the physical of the city. Therefore, the present study has been used on the nature of the subject combination of historical, comparative analysis and phenomenology. The data collection tool is library method. The analysis of the data in a qualitative manner. The findings of research show that the ideal city of the Safavid period and Renaissance has been influenced by the kind of worldview they are observing. The physical crystallization of urban spaces has emerged in a process of historical and natural transformation. Therefore, the conclusion is that the city is a spatial temporal phenomenon which is every part of history can transform its quantitative changes with the qualitative changes required by its age and place concept of place and time in line with each other. 

تبلیغات