آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۷

چکیده

سقوط رضاشاه و کودتای1332 تحوّلات سیاسی-اجتماعی خاصّی درپی داشت که بازتاب آنها را علاوه بر حوزه سیاست، در قلمرو ادبیّات فارسی نیز می توان دید. پژوهش حاضر قصد دارد تا این بازتاب ها را در ادبیّات داستانی، بویژه رمان، از منظر نظریّه «جامعه شناسی تولید آثار فرهنگی» بررسی نماید. بدین منظور، ابتدا، با تکیه بر مفهوم «میدان»، ساختارهای سیاسی- اجتماعی حاکم بر فضای ادبی بررسی و تأثیر ترجمه در تکوین رمان فارسی در قالب میدان ادبی مشخّص می شود. سپس، برای نشان دادن پیوند بین مفاهیم «میدان» و «عادت واره»، در این نظریّه، فعّالیّت های چهار نویسنده مترجم: صادق هدایت، ابراهیم گلستان، محمود اعتمادزاده و سیمین دانشور به عنوان نمونه در قالب عادت واره تحلیل می شود. در نهایت، به نظر می رسد که این نظریّه در پیوند دادن ساختارهای کلان سیاسی- اجتماعی با ساختارهای خردی نظیر شرایط خانوادگی، انگیزه های شخصی، اهداف اقتصادی و غیره ثمربخش بوده و از رهگذر آن بتوان خاستگاه تحوّلات حاصل در ادبیّات داستانی و عاملیّت تولیدکنندگان ادبی، از جمله مترجمان، نویسندگان و نویسنده - مترجمان را درک کرد. امّا، با تمرکز بر دوره تاریخی1320 تا 1345 نتیجه گرفته می شود که ترجمه آثار ادبی بیگانه، به زبان فارسی، در تغییر ساختار داخلی میدان ادبی نقش داشته است، به صورتی که داستان کوتاه در دهه بیست به مثابه قالبی مستقل شناخته شد و فرم و مضمون رمان فارسی نیز تحوّلات مثبتی را از سرگذراند که اینها حاصل رابطه بین میدان های قدرت و تولید آثار ادبی و همچنین وام دار عادت واره مترجمان و نویسنده مترجمانی است که با تمرکز بر ترجمه داستان کوتاه و رمان در دهه های بیست و سی ساختار این تولیدات را متحوّل ساخته و رﺋالیسم روسی و اگزیستانسیالیسم را در آثار نویسندگان ایرانی رواج دادند.

A Sociological Investigation of Literary Productions between 1320 and 1345 with Special Attention to Novel Translation

The oust of Reza Shah in 1320 and fall of Mosadeq government in 1332 culminated with sociopolitical transformations which had certain repercussions in Persian literature. The present study aims to detect these repercussions in the domain of Persian fiction particularly novel applying Bourdieu’s theory of sociology of cultural production. To do this, sociopolitical conditions dominating literary atmosphere of the specified time period are studied in terms of the concept of ‘field’, then, the influences of translation as a social action on the development of Persian fiction particularly Persian novel is investigated in the framework of literary field. As the next step, productions and activities of two author-translators, i.e. Sadeq Hedayat and Ibrahim Golistan, are investigated in terms of habitus to clarify the link between the concepts of field and ‘habitus’. As a conclusion, it appears that this theory provides an opportunity to link the macrostructures of sociopolitical situations to microstructures as family conditions, personal motives, literary position, economical purposes, political doctrines and personal interests. Accordingly, the origin of developments in Persian fiction is detected and the agency of cultural producers as authors, translators and author-translators is elaborated on.

تبلیغات