آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۷

چکیده

اساطیر و باورهای کهن ایرانی متشکّل از ادیان و کهن باورهای اقوام متفاوتی است؛ از اینرو برخی شخصیّت های اسطوره ای در متون مختلف دارای چهره های متفاوت و گاهی متّضاد هستند. در برخورد این آراء مختلف، پیرامون برخی نمادها و شخصیّت ها در متون متأخّرتر نوعی حالت دوگانه و دووجهی به وجود آمده است. فردوسی با آگاهی از موضوع فوق، این تضادها و تفاوت ها را دستمایه ای برای پردازش شخصیّت هایی واقعی تر و انسانی تر و چهره هایی دوگانه کرده است. نگارندگان برآنند تا با اثبات این فرضیه یکی دیگر از ظرفیّت ها و توانمندی های این اثر بزرگ زبان فارسی را فرا روی مخاطبان خود قرار دهند. با توجّه به وجود تعداد قابل توجّهی از چهره های مهمّ شاهنامه چون افراسیاب، سودابه، ضحاک، کیکاووس و.. که دارای این ویژگی شخصیّت پردازی هستند، بررسی و پژوهش در این مورد امری ضروری می نماید و دارای اهمّیّت و جذابیّت قابل توجّهی است. بنابراین برای اثبات فرضیه مقاله، شخصیّت افراسیاب تورانی به عنوان نمونه ای از این شخصیّت پردازی های دوگانه در شاهنامه فردوسی، با تیپ شخصیّتی شیدایی- افسردگی (Manic-Depresion) در علم آسیب شناسی روانی امروز مورد مقایسه و انطباق قرار می گیرد. ضحاک، افراسیاب، سودابه، کیکاووس، هوم، رستم و... چهره هایی دوگانه هستند که با کنش ها و روحیّات و احساسات دوگانه جلوه گر می شوند.

Dual-Characterization of Mythological Figures in Shahnameh

Ferdowsi's Shahnameh is one of the worthwhile letters of Persian language which uncovers its worthy capacity and exclusivity for researchers and critics every day. The authors of the present study with special attention to Ferdowsi different characterization in Shahnameh tried to discover the dual characters. Ancient Iranian mythology and beliefs organized of different religions and ancient beliefs. Hence some mythical characters have different figures and even antithetical personality in literary texts. The interaction of these different views about some of the symbols and characters has created a dual-mode and ambivalent in these texts. Ferdowsi while being aware of this fact has made a good use of these different figures to make more real and more human characters. The authors intend to focus on this capacity of Shahnameh and present to its readers the worth of dealing with dual characters to manifest human characters in more realistic ways. Considering a good number of important figures such as Afrasiab, Sodabeh, Zahāk, Kaykavous with such dual characters, the authors point out to study them is of noticeable importance to manifestation of Shahnameh to people. They have considered, for example, Afrasiyab as a figure possessing dual character in Ferdowsi`s Shahnameh compared with a person of Manic-depressive personality style in modern psychopathology.

تبلیغات