زمانه، یکی از واژه های پر بسامدی است که در آثار شاعران و نویسندگان ایرانی دوره اسلامی رواج یافته است. زمانه، در واقع، زمان کرانه مند زروانی است که از زروان (زمان بی کرانه) به وجود آمده و برخی از ویژگی ها و کارکردهای زروان را در خود دارد. کارکردها و خویشکاری زمانه همراه این واژه و مترادف های آن در آثار فارسی دوره اسلامی بازتاب یافته است. ناصرخسرو قبادیانی (394-481ه .ق) از کسانی است که زمانه و مترادف های آن در آثارش، بویژه دیوان شعر او، دیده می شود. آبستنی و زایندگی زمانه، فرسایش، تعیین سرنوشت، مرگ و نابودی موجودات و پدیده های جهان هستی مهمترین خویشکاری زمانه در شعر ناصرخسرو است. از آنجا که مسأله اصلی این نوشتار بحث در باره زمان و خویشکاری زمانه در شعر ناصرخسرو قبادیانی است، نخست به بحث درباره زمان پرداخته شده و پس از تقسیم آن به زمان بی کرانه و زمان کرانه مند ( زمانه)، به خویشکاری زمانه در شعر ناصر خسرو پرداخته خواهد شد.