در این پژوهش، قصّه های کودکان زبان فارسی از منظر گریماس بررسی شده است. برای این منظور، داستانهایی از کتاب افسانه های کهن ایرانی اثر فضل الله مهتدی انتخاب گردید. ابتدا درباره ویژگی های قصه کودکان توضیحاتی بیان شده و سپس به روایت و روایت شناسی پرداخته شده است. روایت از این ویژگی ها برخوردار است: ساختگی و تصنعی بودن، از پیش ساخته بودن، تکراری بودن، داشتن خط سیر روایتی و پایان یافتن در نقطه ای خاص، داشتن گوینده و مخاطب، خصوصیّت جا به جایی و ارجاع دادن به امور غایب. با بررسی داستان کودکان از منظر گریماس به نکات ارزشمندی دست می یابیم. همچنین در این داستانها به بن مایه ها و زنجیره های ساختاری یکسانی بر می خوریم. قصّه های مورد پژوهش از نظر حضور یا عدم حضور شش کنشگر مورد نظر گریماس، 5 دسته هستند، یعنی با وجود سادگی، ضعیف بودن پیرنگ، ایستایی و مطلق گرایی در این داستان ها، می توان ساختار روایی منطقی و متمایزی را در آنها دید. بنابراین علاوه بر نظر پراپ با نظریه گریماس نیز نظام مندی روایتی داستان کودکان اثبات می شود. در پژوهش حاضر با توجّه به تمرکز گریماس بر شخصیّت های روایت به دسته بندی کنشگرهای داستانها پرداخته شده است. از مجموع کنشگرها، صاحبان مشاغل (34%)، حیوانات (30%)، مردان و پسران (13%) و زنان و دختران (10%) بیشترین بسامد را دارند. از دیگر مباحث مورد نظر گریماس که در این داستانها بررسی شده است، زنجیره های روایتی سه گانه اجرایی، میثاقی و انفصالی است و چنانکه دیده خواهد شد در اغلب داستانهای مورد بحث، این زنجیره ها وجود دارند. بنابراین در این بررسی- مبتنی بر نظریهگریماس- اثبات می شود که داستان کودکان در ایران از طرح و الگوی روایتی ثابت و ساختار روایی نظام مندی برخوردار است.
An Investigation of the Structure of Children's Narrative Stories Based on the Theory of Gremas