آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲

چکیده

سکونتگاه های اندام واره در روستاها و شهرهای شمال ایران، معرف الگوهای برخاسته از تأثیر اقلیم و فرهنگ کار و سکونت در نحوه شکل گیری محیط های مصنوع هستند اما طی سال های اخیر بسیاری از روستاهای با ریخت شناسی اندام واره، به واسطه اعمال ضوابط ساخت و ساز شبه شهری در قالب طرح های هادی روستایی در حال از دست دادن هویت ویژه خود هستند، زیرا انتقال کیفیت های ریخت شناختی به دلیل ماهیت تدریجی تثبیت و احرازشان، به خوبی صورت نمی گیرد. چگونگی فرایند تداوم الگوهای ریخت شناسی هویتمند در چنین بافت هایی پرسش اصلی پژوهش حاضر است. بستر پژوهش میدانی روستاهای "بالا لموک" و "پرجیکلا" در شهر قائمشهر است که از جهت شمال به یکدیگر متصل شده اند اما به مرور زمان در حال تبدیل شدن به بافت های شبه شهری اند. چارچوب نظری پژوهش از کاربست نظریه کریستوفر الکساندر به منظور شکل گیری تدریجی کلیت بر اساس مفهوم کدهای زایشی حاصل شده است. بخش اول پژوهش به روش تحلیلی- انتقادی به بررسی نتایج حاصل از ضوابط موجود پرداخته و در بخش دوم بر اساس فرایند مبتنی بر کدهای زایشی نتایج متصور در سطح محدوده مطالعه پیاده شده است. روش انجام پژوهش همانندسازی بوده که با جمع آوری اطلاعات به روش های اسنادی، تحلیل ریخت شناسی و مشاهده نظام مند از وضعیت موجود همراه شده است. بر اساس نتایج پژوهش فرایند توسعه روستایی در حوزه های مورد بحث پژوهش را می توان طی فرایندی تدریجی و هفت مرحله ای مبتنی بر کدهای زایشی و با مشارکت ساکنین صورت بندی نمود. نتایج حاصل از این فرایندِ تدریجی موجب تداوم بافت های اندام واره که واجد کیفیت های هویتمند و زمینه گرا بوده و در عین حال پاسخگو به نیازهای موجود هستند، خواهد بود. شناسایی هویت های اصیل و حوزه های نیازمند حفاظت همیشگی، تبیین کدهای زایشی بر اساس نیازها و فرصت های زمینه ای موجود، جانمایی تدریجی و هم افزا و طراحی مشارکتی از گام های اصلی فرایند پیشنهادی پژوهش حاضر به شمار می آیند.

تبلیغات