یکی از مهم ترین و مؤثرترین مؤلفه های پایگاه اجتماعی- فرهنگی هر خانواده ، مسکن می باشد که نقش مهمی در تامین آسایش و امنیت هر خانواده دارد. بر این اساس عوامل متعددی بر سطح پایداری مسکن روستایی تأثیرگذار می باشند که شناخت و تحلیل آن ها در برنامه ریزی های آتی مسکن روستایی مفید و مؤثر خواهد بود. هدف از این پژوهش انطباق ساختار و کارکرد مسکن با شاخص های توسعه پایدار در روستاهای دهستان رومشگان شرقی می باشد. نوع تحقیق ، کاربردی و از نظر ماهیت روش، توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این تحقیق روستاهایی در نظر گرفته شد که در 5 سال اخیر بیشترین وام را از بنیاد مسکن شهرستان دریافت کرده اند. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه صورت گرفته است که به صورت تصادفی بین مردم روستا توزیع و پخش شده است. ضریب آلفای کرونباخ با هدف تشخیص پایایی پرسشنامه محاسبه شده است که در این پژوهش برای سه بخش پرسشنامه( ابعاد اقتصادی، اجتماعی وزیست محیطی) به ترتیب، 850/0، 631/0، 729/0 به دست آمده که این حاکی از مناسب بودن ابزار پژوهش است. جهت تجریه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی، t تک نمونه ای، واریانس و مدل ویکور بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان داد که 10 عامل امنیت و سلامت مسکن، اقتصادی، دسترسی به امکانات و خدمات، رفاه و کیفیت زندگی، دوام مصالح در مسکن، رضایت از معماری ، توسعه زیرساخت ها، همسازی با منابع طبیعی، بهره وری و برخورداری واحدهای مسکونی از فضا، قادر هستند که بیش از 59/0 درصد از واریانس شاخص های تحقیق را تبیین کنند. یافته ها t تک نمونه ای بیانگر این است که مساکن روستایی در روستاهای نمونه از میانگین نظری مورد نظر، پایین تر قرار دارند ولی تأثیرات مثبتی در پایداری مساکن روستایی به دنبال داشته است. همچنین یافته های مدل ویکور نشان داد که روستای رشنوده با میزان(04/0) بالاترین رتبه و روستای محمدآباد گراوند با میزان(56/0) پایین ترین رتبه از لحاظ برخورداری از پایداری مسکن روستایی در بین روستاهای محدوده مورد مطالعه را به خود اختصاص داده اند.