سیاست، به معنای تدبیر امور، مصلحت اندیشی و دوراندیشی است که با در نظر گرفتن مصالح جامعه سعی در هدایت آن دارد. مسئله سیاست گذاری مسکن روستایی و دستیابی به الگوی مطلوب سکونت از دغدغه های پیش روی برنامه ریزان و از اولویت های برنامه های توسعه روستایی است. مسکن روستایی از مهم ترین نیازهای توسعه روستا بوده و توسعه روستاها گامی در راستای کاهش مهاجرت به شهرها می باشد. مسکن از عناصر حیاتی جوامع روستایی است و شامل محیط فیزیکی، خدمات و تسهیلات ضروری برای بهزیستن خانواده، اشتغال، آموزش و بهداشت می باشد بنابراین مسکن روستایی بسیار پیچیده تر از مسکن شهری بوده و نوع نیاز روستاها به مسکن با آنچه شهرها به آن نیاز دارند متفاوت است. مسکن روستایی از نبود برنامه ریزی توسعه و برنامه های اجرایی رنج می برد. سیاست مسکن روستایی به روشی عمومی برای خانه دار شدن خانواده ها و افراد روستایی با بهره گیری از برنامه های مختلف وام تبدیل شده است اما ساکنین روستاها از درآمد پایینی برخوردار بوده و توانایی بازپرداخت وام را ندارند. همچنین سیاست مسکن روستایی با وجود تفاوت با مسکن شهری و دارا بودن شرایط خاص همانند سیاست مسکن شهری تدوین می گردد. این امر ضرورت بررسی سیاست های اتخاذ شده در زمینه مسکن روستایی را تبیین می کند. بنابراین نوشتار حاضر به ارزیابی سیاست های دولت در زمینه مسکن روستایی می پردازد. در این مطالعه نخست به مشکلات مسکن روستایی پرداخته شده است سپس سیاست هایی که دولت در راستای حل مشکلات آن اتخاذ کرده، مورد بررسی قرار گرفته است. سیاست های دولت در قالب برنامه های پنج ساله تدوین می گردد، بنابراین این برنامه ها مورد ارزیابی قرار گرفته تا مشخص گردد دولت برای حل مشکلات مسکن روستایی چه سیاست هایی را برگزیده است سپس با استفاده از رویکرد تحلیل راهبردی، نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید شناسایی شده و راهبردهای مناسب برای حل مشکل مسکن روستایی مطرح گردیده است. نتایج مقاله نشان می دهد در سیاست های مسکن روستایی بیشتر به ابعاد کمی ساخت وساز توجه شده در حالی که به عواملی نظیر شرایط اقلیمی روستاها، استفاده از نیروهای محلی، مصالح بومی سازگار با شرایط محلی روستا و مشارکت مردم کمتر پرداخته شده است.