مسکن انسان، صرف نظر از ابعاد فیزیکی و ضوابط طبیعی و اقلیمی، تحت تأثیر عوامل فرهنگیِ جامعه، باورها و الزامات فرامادی زندگی قرار دارد که سکونت انسان را معنا می بخشند. در معماری مسکونی، عوامل اجتماعی-فرهنگی مؤثر بر زندگی روزمره مردم و شیوه های زیست آنان، ضوابطی مهم بر شاکله مسکن اعمال می کنند که مطالعه ویژگی های مسکن بومی بدون تعمق در آن کم فایده است. تدقیق در خصوصیات فرهنگی معماری مسکونی مردمی و برشمردن کارکردهای مسکن از این حیث، منشعب از ویژگی های اجتماعی-فرهنگی، کنش های متقابل و تعاملات انسان، موضوع این مقاله می باشد. بدین سبب سوال اصلی مقاله این است که کدام الزامات اجتماعی-فرهنگی شاکله مسکن بومی را تحت تأثیر قرار داده است و به بیان دیگر، بایسته های فرهنگی مسکن بومی چیست؟ این مقاله که نوعاً نظری و برگرفته از نظریات آمس راپاپورت و ادوارد هال می باشد، در پارادایم پساساختارگرایی و کیفی و تدقیق در زندگی روزمره نوشته شده است. گردآوری اطلاعات این مقاله بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و بررسی در مشاهدات میدانی شکل یافته و راهبرد تحقیق، توصیفی و تحلیلی است. اطلاعات مقاله مستقل از مستندات عددی و در فرآیند قیاس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در این مقاله مسکن از منظر الزامات فرهنگی، بررسی شده است. تأثیر و تأثر عوامل طبیعی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی بر یکدیگر و بر مسکن وابسته به زمان و مکان بوده و در مجموع روش های زیستی را شکل می دهند که یکی از مهم ترین عوامل شکل گیری مسکن بومی است. نتیجه پژوهش، مبین تقسیم کارکردهای فرهنگی در ارتقای کیفیت زندگی، پاسخ گویی به نیازهای فرامادی و دربرگیری ویژگی های اعتقادی در بناهای بومی است.