همگرایی مفهوم عدالت فقهی در فقه مذاهب اسلامی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
به گواهی میراث مکتوب فقه اسلامی، بسیاری از احکام و فروع فقهی، به عدالت، مشروط است. این واقعیت، اهمیت و ضرورت تعریف و مفهوم شناسی عدالت فقهی را اهمیت و ضرورت می بخشد؛ از این رو، فقهاء مذاهب اسلامی (شیعه، مالکی، حنفی، شافعی و حنبلی)، درباره ی مفهوم شناسی عدالت در فقه، با عبارات متعدد و متفاوت، اظهارنظر کرده اند و در نتیجه، ادبیات فقه اسلامی، تعاریف متعددی را برای عدالت فقهی، بیان می دارد. نوشتار پیش رو، تعریف عدالت را در فقه مذاهب اسلامی می جوید و ماهوی و واقعی بودن و یا ظاهری و عارضی بودن اختلاف بین این تعاریف را می کاود و با رویکردی تقریب گرایانه، این گمانه را به محک بررسی می نشیند که تعاریف به ظاهر متفاوت از عدالت در ادبیات فقه اسلامی، محصول شیوه ی بیان و هماهنگی با ادبیات رایج در هر مذهب فقهی است و با استناد به توضیحات فقیهان هر یک از مذاهب اسلامی (شیعه، مالکی، حنفی، شافعی و حنبلی)، به تحلیل عمده ترین تعاریف عدالت فقهی روی می آورد که در کتب فقهی مسطور است و در پایان پژوهش، به این نتیجه دست می یابد که همه ی تعاریف بیان شده برای عدالت فقهی، در مذاهب اسلامی، بر مفهومی واحد، همگرا و دارای اتفاق هستند و از این رو، عدالت، در ادبیات فقه مذاهب اسلامی، تنها، دارای یک معنی است؛ امتثال واجبات، اجتناب از کبائر و عدم اصرار بر ارتکاب صغائر. اما می توان گفت در باب معاملات عدالت نفسانی حداقلی شهود و در ابواب مربوط به قضاء، حدود و قصاص عدالت نفسانی حداکثری مورد توجه می باشد.The convergence of the concept of jurisprudential justice in jurisprudence of Islamic religions
According to the written legacy of Islamic jurisprudence many jurisprudential rulings are subject to justice. This fact highlights the importance and necessity of the definition and concept of jurisprudential justice. Hence, the jurists of Islamic religions (shiye, Maleki, Hanafi, Shafeyi and Hanbali) have commented on many different terms of justice in jurisprudence. As aresult, the Islamic jurisprudence literature has many definitions of jurisprudential justice. The following text seeks to define justice in Islamic jurisprudence. And the difference between these definitions is the actual and the real one, and it is also apparent and complex. And this sets the bench mark with a pragmatic approach of this speculation. That the seemingly different definitions of justice in Islamic jurisprudence literature is the product of a manner of expression and harmony with literature prevalent in any jurisprudential religion and is based on the explanations of the jurisprudents of each Islamic religion (Shiye, Maleki, Hanafi, Shafeyi and Hanbali). It has been written in the most important definitions of jurisprudential justice that are analyzed in the jurisprudential books. And at the end of the study, that all the definitions are stated for jurisprudential justice in Islamic religions have convergent and coherent in a single sense are pulling the result. Therefore justice in Islamic jurisprudence literature has only one meaning. Avoidance of obligations, avoidance of cabaret and insistence on the perpetrators. The disagreement about whether justice is the attribute of the soul or the attribute of the verb is complicated with a posterior. It is out of the essence of jurisprudential justice. But it can be said that in some cases such as dealings and transactions, minimum of carnal justice of witnesses is considered and in others such as judgment, limit punishments and retaliation, maximum of carnal justice is considered.