بررسی مبانی آرای شاذ ومتفردات ابن ادریس حلی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
ابن ادریس تنها فقیه قرن ششم بود که توانست با نقد آرای پیشینیان به ویژه نقد آرای شیخ طوسی راه عرضه افکار نو و تکامل فقه شیعه را هموار سازد ودر عرصه اجتهاد وفقاهت برای خود مبانی ای برگزید که به فقاهت او صبغه خاصی بخشید. کتاب السرائرالحاوی لتحریرالفتاوی، حاوی فتاوی و نظریات فقهی اوست که برخی از آنها خلاف مشهور بلکه برخی از آنها متفردات وی بوده است. از آنجایی که هدف از این تحقیق بررسی مبانی و چرایی متفرد و شاذ بودن آراء ابن ادریس است، نمونه هایی از این آراء مانند نماز در دو لباس مشتبه، اقرار مبهم، اجرای حد مساحقه و... مورد کنکاش قرار گرفته و با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، مبانی، مدارک و علت آنها مورد تبیین قرار می گیرد. اعتقاد به عدم حجیت خبر واحد از مهمترین مبانی ابن ادریس است که از یکسو به علت مبنای اصولی ایشان و از سویی به لحاظ بُعد زمانی قرائن موجب شده تا عمل قدما از مرآ و منظر وی مخفی مانده و درنتیجه عدم اطمینان وی به صدور برخی اخبار از معصومین شده، این خود موجبی برای عدم تمسک ایشان به بخش عظیمی از اخبار شده است و در نتیجه به متفرد و شاذ شدن آرای ایشان انجامید.The Study of the Basis of Rare and Individualized Fatwas of Ibn Idris Hilli
Ibn Idris was the only jurist of the sixth century who was able to pave the way for the presentation of new ideas and the evolution of Shiite jurisprudence by criticizing the views of his predecessors, especially Sheikh Tusi, and in the field of ijtihad and jurisprudence he chose principles that gave his jurisprudence a special character. The book Al-Sara'ir Al-Hawi li-Tahrir al-Fatawi contains his fatwas and jurisprudential theories, some of which are notorious and contrary to the famous theories, but some of which are his own. Since the purpose of this study is to investigate the basics of and reasons behind Ibn Idris's differing opinions, examples of these views such as prayer in two suspicious clothes, vague confession, execution of the permissible limit, etc. have been explored. The descriptive-analytical method explains the basics, documents and their cause. Belief in the unreliability of the individualized hadith is one of the most important principles of Ibn Idris, which on the one hand, due to his principles and on the other hand in terms of the temporal dimension of the evidence, has caused the actions of the people before him to be hidden from his vision. This has led to a lack of reliance on a large part of the hadiths of the infallibles, and as a result, the individuality and rarity of his views