مطالعۀ دست بافته های ایلی و عشایری ایران با رویکرد بوم شناسی فرهنگی، با تأکید بر گلیم های عشایر بختیاری، قشقایی، شاهسون و کُرمانج (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
از گذار درک و شناخت فعالیت های انسان در زیست بومش می توان به شناخت پدیده های بومی رسید. از این رهگذر مصداق ها و نمونه های مادی فرهنگ از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این مصداق ها بازتاب دهنده اندیشه ها، آمال و تخیلات از طریق عینیت بخشی است و پندارهای غیرمادی را به شیوه های مادی و در قالب آثاری عمدتاً از جنس هنر به ظهور می رساند. بر این پایه، دست بافته های ایلی و عشایری ایران و به طورخاص گلیم بافته ها محملی برای بازتاب باورها، زیست بوم و عناصر آن، ذهنیات، احساسات و تمنیّات درونی بافندگان است. آن ها در هر ایل و منطقه ای خاص، بر مبنای باورها و روحیات شخصی، فرهنگ و هم چنین محیط زندگی را در کنار هم قرار داده و به عنوان بخشی از هویت ایلی و جمعی در دست بافته خویش با سبک مختص به خود، بازآفرینی می کند. تعامل و همراهی و پیوستگی میان فرهنگ و زیست بوم در عشایر بسیار چشم گیر است. این مقاله بر آن است تا به بازشناسی دست بافته های عشایری ایران با تکیه بر گلیم چهار منطقه از منظر مؤلفه های فن-شناختی(ریسندگی، رنگرزی، فنون بافت)، زیباشناختی (طرح و نقش، رنگ بندی)، مواد اولیه، ساختار فرهنگی و اجتماعی، منابع انسانی تولید (هنرمندان بافنده) را مورد مطالعه و بررسی قراردهد. جامعه نمونه و انتخابی در این تحقیق، چهار ایل بختیاری، قشقایی، شاهسون و کرمانج است. نحوه انتخاب نمونه ها به واسطه برجستگی ایل های یاد شده در تنوع و پرکاری و نقش پردازی گلیم ها و هم چنین اشتراکات در برخی نقوش می باشد. پژوهش حاضر از نوع بنیادین و روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و جمع آوری داده ها به روش کتاب خانه ای و میدانی صورت گرفته است.Study of Nomadic Handwoven Objects of Iran with the Approach of Cultural Ecology (Case Study: the Killims of Bakhtiari, Qashqaei, Shahsavan and Kormanj Tribes)
By understanding human activities in his ecosystem, we can recognize material cultures. It is important to see how thoughts, aspirations and imaginations emerge as cultural materials which are considered as products of crafts and artistic skills. So, nomadic and tribal handwoven products of Iran, especially killims, reflect beliefs, emotions, desires and also ecosystems of people who weave them. There is a wonderful interaction and connection between culture and ecosystem of nomads. The aim of this paper is recognition of nomadic handwoven objects in four main regions of Iran based on technical components (spinning, dyeing, weave techniques) aesthetics (design, coloring), materials, the cultural and social structures, and human resource of production (weaver artists). The case studies of the research are the killims of Bakhtiari, Qashqaei, Shahsavan and Kormanj tribes. The reason of choosing these killims is their significance in nomadic handwoven objects (due to their diversity, motifs and laborious nature) and also their common motifs. The paper is written based on a fundamental research which was conducted by a descriptive-analytical methodology; data collection was done both in field and by reviewing documents.