آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۶

چکیده

در این مقاله به دنبال ارائه طرحی بر اساس مطالعه میدانی برای ترسیم الگوی «شخصیت پایه فرهنگی» هستیم که در آن ملاحظات روش شناسی به کار برده شده باشد تا علاوه بر تأکید بر زمینه مند بودن مطالعات فرهنگ و شخصیت، یکی از حوزه های فرهنگی غنی ایران یعنی فرهنگ شهری اصفهان از این منظر بررسی شود. در این مقاله با تکیه بر روش های مردم نگارانه از یک سو و تجربه زیسته پژوهشگر در فرهنگ اصفهان و مصاحبه با اطلاع رسان های بومی و یا دارای تجربه زیسته دراز مدت در این شهر از سوی دیگر تلاش شده به مسئله ای محوری یعنی «الگوی شخصیت پایه اصفهانی» پرداخته و ابعاد و عملکردهای آن ترسیم شود. سه مؤلفه بنیادین «شخصیت اصفهانی» (مفهومی با روشنی نسبی و دارای یک اجماع شناختی نسبتاً گسترده) را می توان نظم، ترتیب و آداب مندی دانست. این قالب های معنایی در نظام تربیتی این شهر تا حد زیادی نهادینه شده و به نظام تعاملات کنشگران با دیگران، درون جامعه و حتی با «غیرخودی» شکل می دهد. می توان گفت غلبه کنش عقلانی معطوف به هدف در این نظام فرهنگی سبب شکل گیری خصایص آن شده است. در نهایت این مطالعه بیانگر آن است که نظام های فرهنگی در شبکه ای از شخصیت های پایه، برخی از وجوه را برای تداوم انسجام و بازتولید فرهنگی خودشان نهادینه کرده اند؛ در این گونه شخصیت رایج در اصفهان این مسئله خصایصی را ایجاد می کند که در اذهان عمومی در قالب کلیشه های فرهنگی مانند «حسابگری»، «زرنگی» و ... بازنمود می یابد. این مقاله تلاشی است برای تفسیر فرهنگی ذهنیت بیرونی از این فرهنگ و گروهی از کلیشه ها که از خلال یک بازخوانی انسان شناختی بررسی شده اند.

Culture and Personality in Isfahan An Anthropological Study of Modal Personality

In this paper, I try to propose a model, based on my fieldwork, for basic culture pattern of personality in of the Iranian subcultures. In this regard, I did my fieldwork in Isfahan cultural area. Through ethnographic and participant observation in this culture, I tried to analyze culture pattern of Isfahan personality and its dimensions and the way it works in their everyday life.  Three main dimensions of this Isfahan cultural personality are order, arrangement, manners or ritualism. This semantic patterns in the socialization process of members of this culture are very central. Most of their interactions in everyday life and ritualistic contexts based on these patterns. In this culture instrumental rationality is the central rules in shaping social life. Through this study, I try to analyze how in a culture or cultural area, any cultural system should select some traits to provide integration and its reproduction. This aim has been done by culture pattern of personality or modal personality in any society. Usually, modal personality has different representation inside and outside of culture and for natives and foreigners. We need to understand and explain how modal personality of Isfahan culture work in an emic manner and grasped by others.   

تبلیغات