افغانستان، به دلیل پیشینه درخشانی که در ساخت بناهای معماری، هم از نظر فنی و کارکردی و هم زیبایی شناسانه دارد، بسترهای لازم جهت ظهور بازنمایی معماری در نقاشی معاصر را در خود داشته است. از طرف دیگر، دیدگاه خاص مکتب هرات به بازنمایی معماری در نقاشی مانند تبدیل معماری و طبیعت، به مکان عمل و فعل فیگورها و نیز کاربردی کردن معماری در نقاشی های این مکتب، بر ضرورت بررسی کارکرد های بازنمایی معماری در نقاشی معاصر و تداوم این دیدگاه تصویری در عصر حاضر تأکید می کند. این پژوهش که با روش توصیفی و تحلیلی با مطالعه و بررسی منابع کتابخانه ای، اینترنتی و آرشیوی، انجام شده، در پاسخ به این سؤال که «معماری چه کارکردهای معنایی و زیباشناختی در نقاشی چهار دهه اخیر این کشور یافته است؟» نتایجی را حاصل کرد. یافته ها نشان داد که بازنمایی معماری، به اشکال مختلفی در آثار ظهور و بروز دارد. چنان که گاه به عنوان محملی برای توصیف مکان های حوادث و رویدادها به کار می رود. گاهی معماری، خود به عنوان الگوی نقاشانه در آثار به صورت طبیعت گرایانه و به جهت تأکید بر زیبایی شناسی آن تکرار می شود. همچنین گاه به صورت امری تاریخ نگارانه یا مردم نگارانه به عنوان اسنادی تصویری به کاررفته و گاهی نیز بر تقابل سنت و مدرنیسم تأکید دارد. نمونه های بازنمایی معماری به صورت کوبیستی، سوررئالیستی و یا انتزاعی نیز در آثار دیده می شود.