غایت تربیت، خلاقیت است و دوره ابتدایی مرحله آغازین تجربه اجتماعی کودک به شمار می رود. از این رو، دوره ابتدایی بالقوه فرصت بسیار مغتنمی برای پرورش خلاقیت اجتماعی است و نقش معلمان این دوره در رشد و شکوفایی خلاقیت اجتماعی پر اهمیت است. این پژوهش با روبکرد کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شد. داده های پژوهش از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و به صورت تلفنی جمع آوری شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، از بین معلمان دوره ابتدایی با شرط معیار حداقل 10 سال سابقه معلمی، تعداد 14 معلم بر اساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و اشباع داده ها حاصل شد. تحلیل مصاحبه ها، با استفاده از روش تحلیل مضمون و الگوی کلایزی انجام شد. پس از استخراج موضوعی و طبقه بندی آنها، یافته ها در چهار مقوله اصلی (ویژگی های دانش آموزان، پرسش های واگرا، سبک روابط معلم-شاگرد، نشر اجتماعی دانش) و هشت مقوله فرعی (پشتکار، کنجکاوی، گشوده به تجربه، مدارا با ابهام، پرسش های واگرای معلم، پرسش های واگرای کتاب، سبک راهبری و اصل مشارکت) تقسیم بندی شدند. واکاوی تجربه های زیسته معلمان دوره ابتدایی نشان داد که این دوره بستر مناسبی برای فعلیت بخشی به قوه خلاقیت جمعی کودکان است. بر این اساس می توان از این تجارب برای پرورش خلاقیت اجتماعی و غلبه بر رویکرد منفعلانه کسب دانش در مدارس بهره برد.