بَرغَواطَه اتحادیه ای از قبایل بربر مغرب اقصی بودند که از ابتدای قرن دوم، نخست مذهب خوارج صفریه را پذیرفتند و سپس حاکمان خارجی مذهب برغواطی با استفاده از ساده اندیشی و نارضایتی بربرها از والیان عرب تبار اموی، اندیشه های التقاطی را در میان آنان گسترش دادند. بر این اساس بربرهای برغواطی ادعاهای حاکمان خود مبنی بر نبوت، رجعت و منجی بودن آنان را پذیرفته، دیگر قبایل را تکفیر کرده و با خشونت با آنان برخورد می کردند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا اندیشه های التقاطی برغواطه تأثیری بر دیرپایی یا اضمحلال دولتشان داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که اندیشه های التقاطی برغواطه از یک سو با ایجاد جامعه ای مجزا از سایر قبایل بربر، ایجاد روحیه امیدوار برای دستیابی به عدالت موعود، گردن نهادن به دولت برغواطی و جنگ در راه آرمان ها، سبب دیرپایی دولت برغواطه شد؛ از دیگر سو عدم تحقق وعده های مذهبی و اقدامات خشونت بار آن دولت باعث برانگیختن سایر قبایل و دولت های همجوار علیه آنان و در نتیجه تضعیف و اضمحلال دولت برغواطه شد.