در چند دهه اخیر دولت ها به منظور تسهیل در امر برنامه ریزی توسعه و امکان کنترل بیشتر بر فضای محلی- ناحیه ای، سعی بر کوچک سازی فضاها داشته اند و در راستای چنین هدفی تقسیمات سیاسی-اداری در فضای ناحیه ای و منطقه ای صورت گرفته است. قدرت داخلی دولت ها، مهمترین عامل در تصمیم گیری های سیاسی و امور سیاسی آنها به شمار می رود و در دراز مدت، باعث تغییراتی در سیستمهای شهری و نظام سلسله مراتب شهری می شود. همواره درایران بین مرکزیت اداری - سیاسی و تمرکز قدرت و سرمایه رابطه مستقیم وجود داشته است. زیرا دولت به عنوان عنصرشهری قدرتمند در رشد وتوسعه شهری یابه تعبیر بهتر توسعه شهرنشینی و شهرگرایی نقش اساسی داشته و دارد. هدف اصلی این مقاله، ارائه تحلیل رویکرد سیاسی دولت و برخی نتایج آن در شناخت عدم تعادل شهری- ناحیه ای استان خراسان شمالی بعد از گذشت ده سال از زمان تقسیم خراسان است. در این پژوهش سعی شده است به منظور شناخت نابرابری شهری- ناحیه ای از مدلهای کمی و نرم افزارهای آماری استفاده و معیارهای انتخابی (اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، بهداشتی، کالبدی) مورد آزمون قرار گیرد. روش پژوهش از نوع «توصیفی- تحلیلی» است. نتایج حاصله نشانگر آن است که براساس مدل ضریب تغییرات(cv) و تعیین z شهرستان های منطقه، شهرستان بجنورد در6 معیار از11 معیار انتخابی رتبه اول را داراست و مقدار z آن (57/8 )، فاصله آشکاری با شیروان به عنوان شهرستان دوم استان، (54/3–) داراست. از این رو نتیجه ارزیابی ناحیه ای، بیانگر ارتقایابی شهر بجنورد و تأثیر بیشتر تحولات سیاسی بر پدیده نخست شهری بوده است. تحلیل حاضر با استفاده از مدل رتبه- اندازه به انجام رسیده و به وضوح گویای آن است که بجنورد با کارکرد سیاسی- اداری، مرکزیت خود را تحکیم نموده و تحولاتی ساختاری را در پی داشته است.