آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۶

چکیده

منطقه غرب آسیا به سبب ظرفیت های بالای ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی، همواره موردتوجه و محل مداخله قدرت های جهانی و فرا منطقه ای بوده و بخش قابل توجهی از ساختار امنیتی این منطقه و تحول در آن نیز به نحوه ورود و خروج و نوع کنش و راهبرد قدرت های فرا منطقه ای در قبال آن بستگی دارد. ایالات متحده آمریکا پس از جنگ دوم جهانی همواره مهمترین قدرت فرامنطقه ای و تاثیرگزار در منطقه غرب آسیا بوده است. این کشور همواره متناسب با تغییر و تحولات سیاست و قدرت در منطقه به ارائه رویکردهای منفعت محور در سیاست خارجی خود مبادرت نموده است. متعاقب تحولات در سال 2011 در غرب آسیا، رویکرد سیاست خارجی دولت های آمریکا، به عنوان بزرگ ترین قدرت فرا منطقه ای مداخله گر، از تغییرات اساسی تر نسبت به گذشته برخوردار گشته و به نظر می رسد رهبران این کشور بدنبال ارائه متدولوژی جدیدی از حضور منطقه ای ایالات متحده در غرب آسیا می باشند. با توجه به اهمیت نقش این کشور در معادلات جهانی و بخصوص معادلات منطقه غرب آسیا، این مقاله درصد است با رویکردی توصیفی – تحلیلی و با استفاده از چارچوب نظری موازنه منافع رندال شولر به این سئوال مهم پاسخ دهد که دلایل و زمینه های تغییر در متدولوژی حضور ایالات متحده آمریکا در غرب آسیا چیست

تبلیغات