چیستى تجاوز
آرشیو
چکیده
شوراى امنیت، عالىترین رکن اصلى سازمان ملل متحد به شمار مىرود که اساسىترین وظیفه آن نیز، پاسدارى از صلح و منیتبینالمللى و رهانیدن بشر از بلاى جنگ است، اما مردم جهان، بعد از جنگ جهانى دوم، بویژه پس از تصویب قطعنامه تعریف تجاوز در 1974 م . /1353 ش . شاهد تهاجم عراق علیه ایران در سال (1980 م . /1359 ش). حمله عراق به کویت 1990 م . /1369 ش . و همچنین، یورش ائتلاف جهانى ضد عراق در 1991 م . /1370 ش . و تهاجم کشورهاى انگلیس، استرالیا، کانادا و ... در 2003 م . /1382 ش . به عراق به رهبرى آمریکا که هر یک مصداق عینى تجاوزند، بوده است . بنابراین، آیا عدم اقدام درست و به موقع شوراى امنیت در متوقف ساختن این جنگها، ناشى از مبهم بودن مفاد قطعنامه تعریف تجاوز بوده است، یا خیر؟!متن
مقدمه
آمریکا، بدون مجوز سازمان ملل متحد، به عراق حمله کرده است; آیا این اقدام آمریکا، جنگ، یا تجاوز علیه صلح خواهد بود؟! تجاوز، یک مفهوم حقوقى و سیاسى است که پیامدهاى فراوانى دارد . اطلاق تجاوز از سوى سازمان ملل متحد بر یک کشور مهاجم، داراى مفهوم و ابعاد نظامى نیز هست; به این معنا که کشورهاى عضو سازمان ملل متحد، به منظور پاسدارى از صلح و امنیت جهانى که اساسىترین وظیفه ذاتى سازمان ملل متحد و شوراى امنیت این سازمان است، باید همه توان خود را براى تنبیه متجاوز به کارگیرند; اقدامى که در جنگ تحمیلى هشتساله عراق علیه ایران (دفاع مقدس) روى نداد . در عوض، در کمتر از 8 ساعت پس از حمله عراق به کویت، علیه عراق به کار گرفته شد . چرا چنین اتفاقى افتاد؟ در واقع، چرا سازمان ملل متحد در برخورد با یک حادثه مشترک; یعنى جنگ (جنگ عراق علیه ایران و جنگ عراق علیه کویت) دو موضع متفاوت اتخاذ کرد؟ براى پاسخگویى به این سؤال، نخستباید بدانیم تجاوز چیست؟ تا بر آن پایه، متجاوز را بشناسیم و جامعه جهانى را به مقابله و یا دست کم، عدم همکارى با آن، تشویق و ترغیب نماییم . نوشتار حاضر پاسخ به این سؤال را پى مىگیرد . در این راستا، به سابقه رویکرد به تجاوز و تعریف آن، دیدگاه میثاق جامعه ملل و منشور ملل متحد در این باره و نیز به تلاشهایى که براى دستیابى به تعریف تجاوز انجام شده و در نهایت، به مواد قطعنامه تعریف تجاوز مىپردازیم:
1 - جامعه ملل و چیستى تجاوز
با آغاز جنگ در زندگى بشر، همواره تلاشهایى براى محدود کردن جنگ نیز وجود داشته است . مطابق نمونههایى از این تلاشها که به ثبت تاریخ رسیده است، حدود چهارصد سال پیش از میلاد، "موتى"، (2) فیلسوف چینى، خواستار غیر قانونى اعلام شدن جنگ و تجاوز، به مثابه بزرگترین جنایتبشرى بود . مکاتب آسمانى، از جمله اسلام هم، با طرح ناپسند بودن جنگ و مشروع بودن دفاع، گامى بلند در محدود شدن دامنه جنگ برداشتند . طرح جنگ عادلانه و ناعادلانه (مشروع و نامشروع)، از سوى گروسیوس (1645 - 1583 م . /1024 - 962 ش). نیز وسیلهاى براى محدود کردن جنگ به شمار مىرود; اما هیچیک از این تلاشها، به علت فقدان یک تشکیلات ناظر جهانى، که بىطرف و مورد قبول همگان باشد، چندان تاثیرى در محدود کردن جنگ نداشتهاند .
بعد از برقرارى "صلح وستفالیا" (3) ، اتحادیههاى مذهبى، سیاسى و نظامى، ابزارهاى اصلى براى حفظ وضع موجود شدند، اما حفظ صلح (نه حفظ وضع موجود) نیازمند اقدامهایى در حل صلحآمیز اختلافات نیز بود; بنابراین، به تدریج، فکر ایجاد یک دادگاه با اختیارات کافى، یا فدراسیون بینالمللى، و مجمع ملتها براى حل و فصل مسالمتآمیز اختلاف و ممانعت از بروز جنگ، از سوى متفکران توصیه شد . کنفرانسهاى لاهه (1899 و 1907 م . /1286 و 1278 ش). براى اولینبار، براى حل و فصل اختلافات، مقاولهنامههایى را تنظیم کردند; اما هیچگونه ضمانت اجرایى براى مانع شدن متجاوز از تجاوز را در برنداشت . بر این اساس، بروز جنگ جهانى اول، غیر منتظره نبود . بعد از جنگ جهانى اول، براى به دور ماندن جهان از مصائب جنگى دیگر، نظام جدیدى به نام جامعه ملل به وجود آمد تا بتواند به برخوردهاى مسلحانه پایان دهد; ولى میثاق جامعه ملل، فقط موفق به محدود کردن جنگ و تجاوز و نه منع کامل آن گردید . زیرا، میثاق جامعه ملل، جنگ را تنها در شرایط ذیل غیر مجاز دانست:
1 - در صورتى که طرفین دعوا، قبلا به راههاى مسالمتآمیز متوسل نشده باشند .
2 - وقتى علیه دولتى که موافق با سیستمهاى داورى و یا رسیدگى قضایى و یا حل مناقشات به وسیله شوراى جامعه ملل است، جنگ آغاز شده باشد .
3 - وقتى که از تاریخ راى داورى یا مرجع قضایى (4) یا تصمیم شوراى جامعه ملل، هنوز بیش از سه ماه نگذشته باشد .
4 - هنگامى که جنگ، توسط دولت غیر عضو جامعه ملل، علیه دولت عضو آن شروع مىشد . (5) اما دفاع مشروع و یا عمل در چهارچوب یک اقدام دسته جمعى براى حفظ امنیتبین المللى و نیز اقدام علیه نقض کننده میثاق جامعه ملل، جنگى قانونى تلقى مىشد .
معیارهاى فوق براى تشخیص جنگ مجاز و جنگ غیر مجاز کافى بود، ولى تعریف دقیقى از تجاوز به دست نمىداد; و این امر، موجب تفسیرهاى مختلف شد . همین تفسیرهاى متعدد و ابهامهاى ناشى از آن، یکى از مهمترین علتهایى بود که دولتها را واداشت تا خارج از میثاق جامعه ملل، با تصویب قطعنامهها، یا امضاى قراردادها، به غیرقانونى بودن جنگ و منع توسل به زور قوت بخشند، و شرایط لازم را براى حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات، فراهم آورند . این فشارها در مورد غیر قانونى بودن جنگ و ابهام در تعریف تجاوز، جامعه ملل را واداشت که سه معیار زیر را براى تجاوز، مشخص نماید:
1 - متجاوز، دولتى است که با نقض اقدامات منع شده توسط شوراى جامعه ملل و مجمع عمومى، جنگ را آغاز کرده باشد .
2 - دولتى متجاوز شمرده مىشود که با تهاجم ارضى، جنگ را شروع کرده باشد .
3 - دولتى متجاوز است که خارج از حوزه صلاحیتش، بدون وجود ضرورت دفاع، در مخاصمات، درگیر شود .
این معیارها نیز وسیلهاى براى تشخیص متجاوز بود و نه تعریف آن; به همین جهت، این معیارها، شامل سایر اقدامات براندازى یا تجاوزکارانه نمىشد . و به این دلایل، به راحتى مىتوانست مجددا مورد تفسیرهاى گوناگون قرار گیرد; همانطورى که حمله ژاپن را در سال (1931 م . /1310 ش). به بهانه دفاع از خود، به منچورى چین به منظور سرکوب عناصر یاغى آن سوى مرز، که منافع حیاتى ژاپن را مورد تهدید قرار داده بودند، در برنمى گرفت . این مساله در مورد حمله ایتالیا به اتیوپى، جنگیدن قواى آلمانى و ایتالیایى به نفع ژنرال فرانکو و تصرف چکسلواکى از سوى آلمان، نیز صدق مىکرد .
علاوه بر ابتکارات جامعه ملل در دستیابى به تعریفى از تجاوز، در خارج از جامعه ملل و میثاق آن، نیز فعالیتهایى انجام گرفت، که مهمترین آنها عبارتند از:
1 - در سال 1921 م . /1300 ش . کمیتهاى براى ارائه تعریفى از تجاوز تشکیل شد; کمیته، پس از بررسىهاى لازم، ارائه چنین تعریفى را غیر ممکن دانست و فقط توصیه کرد، هرگاه جنگى شروع گردید، شوراى جامعه ملل، طرفین را به توقف جنگ فراخواند; هر کدام که امتناع کرد، متجاوز خواهد بود . این طرح با مخالفت آمریکا، آلمان و شوروى روبرو شد و به تصویب نرسید .
2 - طرح گروهى از آمریکاییان مبنى بر این که استفاده از نیروهاى نظامى، جز براى دفاع در برابر تجاوز و حفظ زندگى انسانى، اقدامى تجاوزکارانه است، ولى این طرح نیز در سال (1924 م . /1303 ش). به تصویب نرسید .
3 - طرحى دیگر که ترکیبى از دو طرح مذکور بود، ارائه شد، ولى آن نیز، از سوى همه کشورها پذیرفته نشد . همچنین طرحهایى از سوى کشورهاى شوروى، فرانسه و انگلستان، در تعیین و تعریف تجاوز ارائه شد که راه به جایى نبرد و بى نتیجه ماند . دولتها به علت عدم موفقیت در تصویب و اجراى این طرحها و مجاز بودن جنگ در میثاق جامعه ملل، سعى کردند با ابداع راههایى چون انعقاد قراردادهاى دو یا چند جانبه، روشهاى مسالمتآمیزى را جداى از جامعه ملل براى حل اختلافات فیمابین در پیش گیرند . قرارداد لوکارنو در غیر قابل تعرض بودن مرزها (1926 م . /1305 ش) و قرارداد عمومى تقبیح جنگ به عنوان ابزار سیاست ملى در «پیمان بریان - کلوگ» (6) (1928 م . /1307 ش). از آن جملهاند . در برخى از این قراردادها، به علت تعداد اندک دولتهاى طرف قرارداد و یا امضا کننده، حصول به ارائه تعریفى کامل و نزدیک به تجاوز، آسان بود . به عنوان مثال، قرارداد عدم تجاوز میان افغانستان، عراق، ایران و ترکیه، معروف به "پیمان سعدآباد" (1937 م . /1316 ش). که متجاوز را دولتى مىداند که علیه دولت دیگر (سرزمین، کشتیها و هواپیماهاى آن دولت) بدون اعلان جنگ یا با اعلان جنگ، به حمله و تهاجم مسلحانه مبادرت کرده باشد . و یا اینکه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، به متجاوز یا متجاوزان کمک و یارى رسانده باشد، (7) ولى بدون اجماع جهانى، هرگونه تعریفى از تجاوز بىاثر بود .
2 - سابقه ارائه مفهوم تجاوز در سازمان ملل متحد
جنگ جهانى دوم با حمله آلمان به چکسلواکى و لهستان در سال (1939 م . /1318 ش). که دو جلوه از تجاوز (8) محسوب مىشد، آغاز گردید و تا سال (1945 م . /1324 ش). به طول انجامید . این جنگ، اغلب کشورها را در برگرفت و میلیونها انسان را به کام مرگ فرستاد . اما تدوین منشور دادگاه نظامى بینالمللى و برقرارى دادگاههاى نورنبرگ و دادگاه جنایات جنگى توکیو، به معناى قابل دسترس بودن صلح و تلاش براى منع تجاوزات آتى برخى از کشورهاى سرکش بود . همچنین، پس از جنگ، دولتها خواهان جهانى عارى از تجاوز و آکنده از امنیتبودند و در نتیجه، کوشیدند، سازمان قوىترى را پایه گذارى نمایند که در تحقق اهداف مذکور تلاش کند . نتیجه این مساعى، پس از صدور منشور آتلانتیک (1941 م . /1320 ش). ، اعلامیه ملل متحد (1942 م . /1321 ش). ، کنفرانسهاى تهران و مسکو (1943م . /1322ش). ، کنفرانس دمبارتن اوکس (1944م . /1321 ش). و کنفرانس سانفرانسیسکو (1945 م . /1324 ش). ، منجر به تدوین منشور سازمان ملل متحد و تشکیل سازمان ملل متحد گردید که به مهمترین رکن آن; یعنى شوراى امنیت، اختیارات وسیعى براى حفظ صلح و امنیتبین المللى از طریق مبارزه و مقابله با تجاوز داده شد .
منشور ملل متحد، جنگ تجاوزکارانه، به کارگیرى تهدید به زور یا استعمال آن و یا هر روش دیگرى که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد را از سوى همه کشورها - نه فقط کشورهاى عضو - ، منع کرده و از کشورها خواسته است که اختلافات فیمابین را به طریقى که صلح، امنیتبینالمللى و عدالت در خطر قرار نگیرد، به شیوه مسالمتآمیز انجام دهند . حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات نیز از طریق قراردادهاى منطقهاى منعقده بین کشورها، قابل تحقق است . همچنین طبق ماده 39و40 منشور (9) ملل متحد، سازمان ملل متحد تنها مرجعى است که حق استفاده از نیروى مسلح علیه دولت متجاوز را دارد . البته هر دولتى که مورد تهاجم قرار گیرد، مىتواند به صورت فردى یا جمعى، علیه مهاجم، نیروى مسلح به کار برد; منوط به این که شوراى امنیت در آن باره اقدامى نکرده باشد .
در هر صورت، منشور ملل متحد، جنگ را منع و راهحلهاى مسالمتآمیز اختلاف را پیشنهاد کرد . مواد دیگرى از منشور ملل متحد نیز مؤید این ادعاست; به گونهاى که در بند 4 ماده 2 (10) ، به جاى کلمه جنگ یا توسل به جنگ، عبارت «تهدید به زور یا استعمال آن» آمده است، که حتى خطرات قبل از تهاجم علیه تمامیت ارضى واستقلال سیاسى کشورى را نیز شامل مىشود . علاوه بر آن، در بند1 ماده1 (11) آمده است که حل مسالمتآمیز اختلاف، نخستین هدف سازمان ملل متحد است .
مطابق فصل هفتم منشور ملل متحد، توسل به زور، آن هم توسط شوراى امنیت، فقط در دو مورد زیر مجاز است:
1 - علیه اقدامات تجاوزکارانه;
2 - براى دفاع از مورد تجاوز .
البته شوراى امنیت، هنگامى مىتواند در این موارد اقدام به استفاده از زور نماید که حمله انجام شده را تهدیدى علیه صلح و یا نقض صلح بداند . تشخیص این که آیا عملى داراى ماهیت تجاوزکارانه است، به عهده شوراى امنیت مىباشد . این شوراى، در صورت تشخیص تجاوز، قادر است از اعضاى سازمان ملل متحد بخواهد، امکانات خود را براى جلوگیرى و برطرف کردن تهدید علیه صلح و یا متوقف نمودن هرگونه عمل تجاوز و سایر امورى که صلح را نقض مىکند، در اختیار شوراى امنیتبگذارند .
نظر به عنایت منشور ملل متحد به عمل تجاوز و پیش بینى راههاى جلوگیرى و یا برطرف کردن آن، هنوز تعریف مورد وفاقى از تجاوز در دست نبود; به همین سبب، همچنان ضرورت ارائه تعریف جامعى از تجاوز احساس مىشد . بر این اساس، با تشکیل سازمان ملل متحد، کوششهایى براى دستیابى به چنین تعریفى، با شدت بیشترى دنبال گردید . مجمع عمومى، بارها به بحث در مورد یافتن تعریف واحدى از تجاوز، در کمیتههاى متعدد و اجلاسهاى سالیانه خود پرداخت . مجمع عمومى، در سال (1952م . /1331 ش). به علت پیچیدگىهاى مساله تجاوز و اختلاف دولتهاى عضو بر سر تعریف تجاوز، کمیته ویژه مساله تجاوز را مرکب از 15 عضو تشکیل داد . کمیته مزبور، در سالهاى (1956، 1959 و 1968 م . /1335، 1338 و 1347 ش). به ترتیب داراى 19، 21 و 35 عضو گردید . (12) کمیته ویژه، در سال (1973 م . /1352 ش). به کار خود پایان داد; زیرا توانسته بود متن طرح قطعنامه تعریف تجاوز را تهیه و آماده نماید . سپس آن را براى بحث و بررسىهاى بیشتر و تکمیل و یا از میان بردن موارد اختلاف احتمالى، به کمیته ششم مجمع عمومى (13) ارسال کرد و در آن کمیته، پس از رفع کامل اختلاف نظرها به تصویب رسید و متعاقب آن، در (14 دسامبر 1974 م . /22 آذر 1353 ش). به تصویب نهایى مجمع عمومى رسید .
3 - تعریف تجاوز در قطعنامه سازمان ملل متحد
مجمع عمومى، در 14 دسامبر 1974 میلادى/22 آذر 1353 ش . در جلسه شماره 2319 بدون راىگیرى و برحسب اجماع اعضا، تعریف تجاوز را به تصویب رساند . این قطعنامه داراى یک سند اعلام تصویب و یک ضمیمه است .
در سند تصویبى تعریف تجاوز، مجمع عمومى، اظهار امیدوارى کرده است که قبول تعریف تجاوز مصوب کمیته ویژه، در تقویت صلح و امنیتبینالمللى مؤثر باشد و از همه دولتها خواست، از هرگونه اقدام تجاوزکارانه و دیگر کاربردهاى زور مغایر با منشور ملل متحد و اعلامیه اصول حقوق بینالملل، مربوط به روابط دوستانه و همکارى میان دولتها خوددارى کنند . و نیز، توجه شوراى امنیت را به تعریف تجاوز، آنگونه که در ضمیمه تعریف تجاوز آمده است، جلب کرد و توصیه نمود که شوراى امنیتبه نحو مقتضى، این تعریف را به مثابه راهنماى احراز اقدامى تجاوزکارانه در نظر گیرد .
ضمیمه تعریف تجاوز، داراى یک مقدمه و هشت ماده است . در مقدمه، این واقعیت را که یکى از مقاصد اساسى ملل متحد، حفظ صلح و امنیتبین المللى و اتخاذ اقدامات جمعى مؤثر براى جلوگیرى و رفع تهدیدات علیه صلح و متوقف ساختن اقدامات تجاوزکارانه یا سایر موارد نقض صلح مىباشد را مورد تاکید قرار داد، و نیز، وظایف شوراى امنیت را مطابق ماده 39 منشور ملل متحد، که ناظر بر احراز هر گونه تهدید علیه صلح، نقض صلح و اقدامات تجاوز کارانه و توصیههاى لازم و یا اقدامات مقتضى به منظور حفظ یا اعاده صلح و امنیتبین المللى است را مورد یادآورى قرار داد . (14) همچنین وظیفه دولتها را که باید طبق منشور ملل متحد، به حل و فصل اختلافات از طریق راههاى مسالمتآمیز بپردازند تا صلح، امنیت و عدالتبینالمللى به خطر نیافتد، متذکر شد . علاوه بر آن، ضرورت تعریف تجاوز را با توجه به این که تجاوز، جدىترین و خطرناکترین شکل کاربرد غیر قانونى زور و به کارگیرى سلاحهاى با قدرت انهدام گسترده و بروز احتمالى یک برخورد جهانى مصیبتبار را تشدید مىکند، خاطرنشان کرد و دولتها را از به کارگیرى زور براى محروم کردن ملتها از حق تعیین سرنوشت، آزادى، استقلال و تمامیت ارضىشان منع نمود . همچنین با تایید مجدد اعلام کرد که سرزمین یک دولت نباید از راه اشغال نظامى - هر چند موقت - یا اقدامات قهرآمیز دولتى دیگر مورد تعرض قرار گیرد و نباید در اثر این اقدامات یا تهدید به آن، سرزمینى به تصرف دولت دیگر در آید .
مجمع عمومى، در مقدمه مزبور، اعلام نمود که قبول تعریف تجاوز، اثرى بازدارنده بر متجاوزین بالقوه دارد، و نیز احراز عمل تجاوزکارانه و عملى کردن اقدامات سرکوب کننده علیه متجاوز را آسان مىسازد و حفظ منافع قانونى و حقوق قربانیان تجاوز و رساندن کمک به آنها را تسهیل مىکند . مجمع عمومى، در این مقدمه اشاره مىکند، در تعریف تجاوز، هیچ نکتهاى نباید آن چنان مورد تفسیر قرار گیرد که مقررات منشور ملل متحد در مورد حقوق و وظایف ارکان ملل متحد را کاهش یا افزایش دهد، و نیز، اقدامات تجاوزکارانه باید با توجه به شرایط ویژه مربوط به خود، مورد بررسى قرار گیرد . پس از آن، 8 ماده در تعریف تجاوز آمده است:
در ماده اول، تجاوز را به معناى کاربرد نیروى مسلح توسط یک دولت علیه حاکمیت، تمامیت ارضى، یا استقلال سیاسى دولتى دیگر، یا کاربرد آن از دیگر راههاى مغایر با منشور ملل متحد دانسته است . (15) در ماده دوم، پیشدستى یک دولت در به کارگیرى نیروى مسلح، مغایر با منشور ملل متحد، نشانه اولیه اقدامى تجاوزکارانه به شمار آمده است; البته به شوراى امنیت این اختیار را داد که طبق منشور ملل متحد، احراز وقوع تجاوز را به عللى چون کافى نبودن شدت اقدامات به عمل آمده، یا نتایج آنها را نپذیرد . در ماده سوم و چهارم، اقدامات زیر، بدون اعلام جنگ و با در نظر گرفتن ماده دوم، داراى ماهیت تجاوزکارانه معرفى شده است:
- تهاجم، یا حمله نیروهاى مسلح یک دولتبه سرزمین دولتى دیگر، یا هر گونه اشغال نظامى - هر چند موقت - و نیز هرگونه ضمیمه سازى سرزمین یک دولتیا قسمتى از آن، از طریق زور;
- بمباران سرزمین یک دولت توسط نیروهاى مسلح دولتى دیگر یا کاربرد هر نوع سلاح، به وسیله یک دولت علیه سرزمین دولت دیگر;
- محاصره بنادر یا سواحل یک دولت توسط نیروهاى مسلح دولت دیگر;
- حمله نیروهاى مسلح یک دولتبه نیروهاى زمینى، دریایى یا هوایى یا ناوگانهاى هوایى و دریایى دولت دیگر;
- هر گاه نیروهاى مسلح یک دولت که در سرزمین دولت دیگر مستقر شدهاند، بر خلاف توافق به عمل آمده، مورد استفاده قرار گیرند و یا به حضور خود پس از پایان مدت مورد توافق، ادامه دهند;
- هر گاه از ناحیه سرزمین یک دولت دیگر که در اختیارش قرار دارد، به منظور انجام اقدامى تجاوز کارانه علیه دولت ثالث استفاده شود;
- اعزام دستهها، گروهها، نیروهاى نامنظم یا مزدوران مسلح توسط یا از جانب یک دولت، به منظور انجام عملیات مسلحانه علیه دولتى دیگر، با چنان شدتى که در زمره اقدامات فهرستشده بالا قرار گیرد، یا درگیر شدن قابل ملاحظه دولت مزبور در آن عملیات .
در پایان ماده چهارم، مجمع عمومى متذکر شد، این اقدامات، همه موارد را در برنمىگیرد و شوراى امنیت مىتواند اقدامات دیگرى را طبق منشور، تجاوز به شمار آورد .
در ماده پنجم، هیچ ملاحظه سیاسى، اقتصادى، نظامى و ... توجیه کننده تجاوز دانسته نشده است و جنگ تجاوزکارانه را جنایتى علیه صلح بینالمللى که موجب مسؤولیتبینالمللى مىشود، برشمرده است و هیچگونه تصرف ارضى یا امتیاز ویژه ناشى از تجاوز را، قانونى نشناخته و نخواهد شناخت .
در ماده ششم، بار دیگر تاکید کرده است که هیچ نکتهاى از این تعاریف نباید چنان تفسیر شود که موجب کاهش یا افزایش حقوق و وظایف ارکان ملل متحد گردد .
در ماده هفتم آمده است که هیچ یک از نکات مطروحه در تعریف تجاوز، به حق ملتهاى زیر سلطه که از حق تعیین سرنوشت، آزادى و استقلال ناشى از منشور ملل متحد و اعلامیه اصول حقوق بین الملل مربوط به روابط دوستانه و همکارى میان ملتها محروم شدهاند، در راه رسیدن به آنچه از آن محروم شدهاند و درخواست دریافت و پشتیبانى از دیگران، لطمهاى وارد نمى سازد .
همه موارد تعریف تجاوز، طبق ماده هشتم، در ارتباط با هم قابل تفسیر و اجرا خواهد بود .
نتیجه
با دقت در سابقه تاریخى و مفاد قطعنامه تعریف تجاوز، وقوع تجاوز در جنگهاى خلیج فارس بویژه، حمله عراق به ایران و کویت از سوى عراق، امرى مسلم است . اما چه چیزى باعث و عامل موضعگیرى متفاوت سازمان ملل متحد نسبتبه یک موضوع واحد; یعنى تجاوز شده است؟ ادعاى عدم وقوع تجاوز عراق به ایران و یا این که حمله عراق از شدت کافى برخوردار نبوده، ممکن است در پاسخ به این سؤال، مطرح شود که مفاد قرارداد الجزیره در (1975 م . /1354 ش). منشور ملل متحد، اعلام متجاوز بودن صدام در جنگ با ایران از سوى دبیر کل سازمان ملل متحد در (1991 م . /1370ش). شدت حملات هوایى عراق علیه ایران، وجود نیت تجاوز در عراقىها، حجم نیروهاى به کار گرفته شده ضد ایرانى و ... ادعاهاى فوق را مردود مىسازد . در واقع، آنچه باعث دوگانگى مواضع سازمان ملل متحد در جنگهاى خلیج فارس شده، صرفا به منافع اعضاى دائم شوراى امنیتبرمىگردد . سرکوب بنیادگرایى مذهبى، نابود کردن هژمونى رهبرى خاورمیانهاى صدام، نفوذ بیشتر در منطقه زرخیز خلیج فارس از طریق کنترل گلوگاههاى صدور نفت و گاز، فروش تسلیحات بیشتر به منطقه، تسلط افزونتر بر بازار مصرف، از جمله خواستههاى مشترک اعضاى دائم شوراى امنیتبراى اتخاذ مواضعى دو گانه در جنگهاى خلیج فارس بوده است .
به طور کلى، برخورد دو گانه سازمان ملل متحد در قبال جنگهاى خلیج فارس نشان از وجود دو چیز دارد:
الف) ناتوانى آن سازمان در ایفاى نقشى که جامعه جهانى بر اساس منشور ملل متحد به سازمان ملل متحد واگذار کرده است .
ب) ساختار ناکارآمد شوراى امنیت مهمترین رکن تصمیمگیر و حافظ صلح جهانى است، امکان استفاده از این سازمان، به دول قدرتمند یا همان، اعضاى دائم شورا را مىدهد .
هر یک از این دو مساله، به کاهش اعتبار جهانى سازمان ملل متحد کمک رسانده است و کشورهاى کوچک و ضعیف جهان را نسبتبه مفید و مؤثر بودن مساعى دیگر سازمان، ناامید ساخته است . این امر شکاف بین کشورهاى دارنده حق وتو و سایر کشورهاى جهان را بیشتر نموده و خواهد کرد که آن به منزله خطر و تهدیدى اصلى براى ثبات و امنیتبینالمللى محسوب مىشود . علاوه بر آن، فقدان صلح و امنیت جهانى پایدار و عادلانه، تلاشهاى منفرد کشورها را براى پاسدارى از صلح و امنیتشان، افزایش مىدهد و کشورها را ناچار خواهد کرد که هزینه بیشترى را به تقویت دفاعى اختصاص دهند، نتیجه آن، کاهش سرمایهگذارى ملى و تنزل هزینههاى عمومى است که بالمآل هر روز فقر افزونترى را براى کشورهاى غیردائم شورا به ارمغان مىآورد . اما از سویى دیگر، جامعه جهانى در عصرى که در آن همگرایى اجتنابناپذیر است، نسبتبه سازمان ملل متحد که مزایاى عدیدهاى هم براى همه کشورها فراهم آورده، بىنیاز نیست . (16) ولى سازمانى که به صورت تبعیضآمیز و ناعادلانه به حل و فصل سودجویانه ماموریتهایش مىپردازد، نیازهاى اساسى جامعه جهانى را برآورده نمىسازد، بنابراین، اصلاح سازمان ملل متحد، و برطرف کردن موانع کارکرد صحیح آن از طریق حذف حق وتو، بهینهسازى ساختار آن و واگذارى اختیارات بیشتر به مجمع عمومى یک ضرورت است، تنها در گرو چنین اقدامى است که به نیرویى با ساختار و فرماندهى خارج از ملل متحد مشروعیت داده نمىشود، تا رهبرى سازمان ملل متحد را در انجام ماموریتهاى مطابق منافع خویش، بر عهده گیرد . (17)
پىنوشت:
1) عضو هیات علمى پژوهشکده تحقیقات اسلامى، مدرس دانشگاه، محقق و نویسنده .
2. Moti
3) صلح یا قرارداد وستفالیا پس از جنگ 30 ساله بین پروتستانها و کاتولیکها در اواخر قرن 17 میلادى (اواخر قرن 11 شمسى) منعقد شد . این قرارداد، جنگ را در اروپا متوقف ساخت .
4) بعدها جامعه ملل، دیوان دائمى دادگسترى را براى این منظور به وجود آورد .
5) در میثاق جامعه ملل، جنگ یا تهدید به جنگ، منع نشده بود و حتى در برخى موارد، صریحا آغاز جنگ را اجازه مىداد . در واقع، جنگ به عنوان یک راهحل براى پایان مخاصمه، مجاز شناخته شده بود .
6) لوکارنو نام دهکدهاى در سوئیس است و بریان و کلوگ به ترتیب وزراى امور خارجه وقت فرانسه و آمریکا بودند .
7) با وجود تلاشهاى زیادى که صورت گرفت تا جنگ جهانى دوم، تعریفى صریح و جامع از تجاوز ارائه نشد .
8) به همین دلیل در دادگاه جنگى نورنبرگ و توکیو، یکى از موارد اتهام متهمان، آغاز جنگ تجاوزکارانه و مبادرت به آن بود .
9) در ماده 39 منشور ملل متحد آمده است، هرگاه شوراى امنیت، تهدید بر علیه صلح، نقض صلح و یا عمل تجاوز را احراز کند، مىتواند توصیه هایى را به عمل آورد و یا دستبه اقداماتى بزند . در ماده 40 منشور ملل متحد آمده است، شوراى امنیتبه منظور جلوگیرى از وخامت وضعیت و حتى قبل از تحقق ماده 39، از طرفین مىخواهد به اقدامات موقتى که شورا معین مىسازد، ستبزنند .
10) بند 4 ماده 2 مىگوید: «اعضاى سازمان در روابط بینالمللى خود از توسل به تهدید و یا استعمال زور، خواه بر ضد تمامیت ارضى و یا استقلال سیاسى هر مملکت و خواه به هر نحو دیگرى که با مرامهاى ملل متحد متباین باشد، خوددارى مىکنند .»
11) بنده 1 ماده 1 اشعار مىدارد: «نگاهدارى صلح و امنیتبینالمللى، و براى این منظور، پیگیرى اقدامات جمعى مؤثر، براى جلوگیرى از تهدیدات علیه صلح، و بر کنار کردن آنها، و از بین بردن هر اقدام تهاجمى یا هر گونه اختلال در صلح به نحو دیگر، و عملى کردن تنظیم و تصفیه مسالمتآمیز اختلافات و یا وضعیتهایى که جنبه بینالمللى دارند، و ممکن است صلح را بر هم زنند، بر طبق اصول عدالت و حقوق بینالملل .»
12) اعضاى این کمیتهها از مجمع عمومى بودند . به عنوان مثال، اعضاى کمیته 21 نفره، مرکب از رئیس مجمع عمومى، 13 معاون او و رؤساى کمیتههاى هفتگانه بود .
13) مجمع عمومى، طبق ماده 22 منشور، مجاز استبراى اجراى وظایفش، ارکان فرعى (مانند کمیته ششم) را که ضرورى تشخیص مىدهد، تاسیس نماید .
14) ماده 41 منشور، ناظر بر اعمال و به کارگیرى اقدامات غیرمسلحانه اعضاى سازمان ملل متحد، براى اجراى تصمیمات شوراى امنیت است، و مطابق ماده 42 منشور، هر گاه اقدامات فوق مؤثر واقع نشد، از نیروهاى مسلح اعضا، استفاده خواهد شد .
15) مراد از دولت در ماده یک تعریف تجاوز، دولتشناسایى شده و یا دولت غیر عضو نیست; بلکه بدون توجه به مسائل شناسایى و عضویت در سازمان ملل متحد، هر دولتى مشمول این تعریف خواهد بود . ضمنا در صورت ضرورت، عبارت دولتها جاى یک دولت را مىتواند بگیرد .
16) این جمله اشارهاى استبه سخنرانى پطروس غالى، دبیر کل اسبق سازمان ملل متحد در پنجاهمین اجلاس مجمع عمومى سازمان ملل متحد . ر . ک: روزنامه جمهورى اسلامى (22 شهریور 1374)، ص آخر .
17) این کلمات اشارهاى استبه اظهارات استفن لوئیز، سفیر سابق کانادا در سازمان ملل متحد، ر . ک: ناصر ثقفى عامرى، استراتژى و تحولات ژئوپلتیک پس از دوران جنگ سرد (تهران: دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، 1373)، ص 225 .