آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

بحث انسان و بیگانگی وی در محیط های معاصر، به چالشی مهم در مطالعات روان شناسی محیط تبدیل شده است. در این راستا، جیمز ژرمه گیبسون به عنوان نظریه پرداز در زمینه مطالعات روان شناسی محیط، مؤلفه معنا را مطرح می کند و آن را به شش سطح تقسیم بندی کرده که ششمین سطح را نهایت پیوستگی انسان با محیط می داند. اما از نظر مخاطبان فضا، نگاه به این امر چگونه بوده و چه انتظاری از برقراری سطوح معنا در فضاهای آموزشی دارند؟ به عبارتی هدف پژوهش، تعیین سطح انتظار دانش آموزان از برقراری سطوح معنا و همچنین مشخص نمودن ارتباط بین افزایش سطوح و رضایت مندی محیطی مخاطبان اصلی این گونه فضاها است. روش پژوهش حاضر، اثبات گرایانه، با تأکید بر داده های کمیِ بنیان و از نوع پژوهش کمی است. در فاز گردآوری داده ها، روش اتخاذشده، روش پیمایشی بوده و در فاز بحث و تحلیل نیز روش پژوهش، مبتنی بر دلایل آماری و با ماهیت توصیفی تبیینی است. سطوح معنایی گیبسون و وضعیت ایده آل مد نظر دانشجویان، به عنوان دو متغیر اصلی پژوهش در نظر گرفته شده اند که با استفاده از ضریب پیرسون، رابطه هم بستگی بین این دو متغیر مشخص می شود. در نهایت، این پژوهش به این نتیجه می رسد که افزایش سطوح معنایی در فضای داخلی، اهمیت بیشتری برای مخاطبان فضا داشته و بعد از آن، حیاط، بیشترین ضریب هم بستگی را به خود اختصاص داده است؛ اما در فضای ورودی، افزایش سطوح معنایی، رابطه ای معکوس با رضایت مندی محیطی دانش آموزان دارد و آنها به دنبال افزایش سطوح معنایی در این گونه فضاها نیستند

تبلیغات