نظریه های روابط بین الملل، نگرشهای متفاوتی را در مورد چرایی و چگونگی پایبندی یا عدم پایبندی بازیگران داخلی و بین المللی به قواعد نظام بین الملل ارائه می دهند. این نظریه ها براساس منطق تاثیرگذار بر رفتار منطبق با قواعد، به دو دسته نظریه های خردگرا و نظریه های هنجاری تقسیم می شوند. با وجود نگاه هنجار محور مکتب انگلیسی و نظریه های متکی به مشروعیت قواعد، سازه انگاری به عنوان یکی از پویاترین رهیافت های جاری در روابط بین الملل، نقشی مهمی در تبیین مفهوم پایبندی ایفا نموده است. نقطه اشتراک چشم اندازهای مختلف سازه انگاری در خصوص مسئله پایبندی، مفهوم جامعه پذیری و درونی سازی هنجارها و قواعد است، اما آنها سازوکارهای متفاوتی را درمورد پایبندی ارائه می دهند. سازوکارهایی چون فرهنگ پذیری یا زور هنجاری و اقناع.