هدف پژوهش حاضر واکاوی تجارب زیسته معلمان از چالش های تغییر آموزش سنتی به آموزش مجازی در دوران شیوع ویروس کرونا بود. این پژوهش جزء پژوهش های کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی هوسرل بود که براساس الگوی هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. مشارکت کنندگان بالقوه در این پژوهش معلمان ابتدایی شاغل به تدریس در شهر شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 و ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای انتخاب آزمودنی ها از رویکرد هدفمند ملاکی و معیار اشباع نظری استفاده شد و نهایتاً 16 معلم در گروه مشارکت کنندگان قرارگرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون صورت پذیرفت. پس از استخراج و دسته بندی موضوعی، دو مضمون فراگیر 1- چالش های غیرسازنده مشتمل بر مضامین سازمان دهنده مهارت های تدریس و آموزش در فضای مجازی، تجهیزات و زیرساخت های فضای مجازی، ارتباط معلمان با خانواده ها و نگرش های مربوط به استفاده از فضای مجازی و 2- چالش های سازنده: مشتمل بر مضامین سازمان دهنده فرصت های آموزشی و فرصت های روان شناختی شناسایی شدند. اعتبار داده ها با استفاده از تکنیک های تأییدپذیری از طریق خودبازبینی پژوهش گران و اعتمادپذیری با هدایت دقیق جریان جمع آوری اطلاعات و هم سوسازی پژوهش های مرتبط تعیین شد. با توجه به نتایج حاصله، ضرورت پذیرش آموزش مجازی با تمامی محاسن مربوط به آن و حذف نقاظ ضعف و مشکلات مربوط به آن امری انکارناپذیر است.