طرح هادی، اگرچه زمینه ساز نظمی مکانیکی (از جمله جلوگیری نسبی از ساخت و سازهای غیرقانونی، تعریف نیاز و تأمین کاربری ها و خدمات عمومی و نظم و نسق بخشی به گسترش فیزیکی) در روستا شده ولی پیامدهای منفی را نیز برای روستا و روستاییان بدنبال داشته است. تضعیف انسجام بافت کالبدی، توجه ضعیف به مشارکت روستاییان و ... از جمله این مسایل است.
در ارتباط با ناکامی طرح هادی در سامان بخشی به نظام روستایی عوامل مختلفی اثرگذار هستند که در این میان تاثیر رویکرد نظری حاکم بر طرح (رهیافت برنامه ریزی جامع مبتنی بر نظریه کارکردگرایی) از اهمیت بیشتری برخوردار است. مقاله حاضر که ماهیتی نظری بنیادی دارد با روشی توصیفی تحلیلی تدوین شده است. روش جمع آوری اطلاعات مبتنی بر روش کتابخانه ای است. که با هدف تبیین علت بنیانی اثر بخشی ضعیف طرح هادی روستایی تهیه شده است. پژوهش حاضر نشان داده است که تحول و بازاندیشی در تفکر حاکم بر طرح هادی امری محتوم و گریز ناپذیر است. چرا که، بسیاری از نظریه ها و رهیافت های فکری بعلت تحولات گوناگون و همه جانبه در جامعه بشری، پاسخگو و راهگشا برای تبیین و حل مشکلات و نیازهای آنها نیستند. در این مقاله محقق تاکید دارد، رویکرد راهبردی پویش ساختاری کارکردی که در تبیین برخی از مسایل جامعه روستایی کشور مورد آزمون قرار گرفته است، می تواند زمینه ساز کاربرد برنامه ریزی فضایی در سطوح و مقیاس های مختلف نظام سکونتگاهی بویژه نقاط روستایی قرار گیرد.