هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر عشق به یادگیری و قضاوت اخلاقی در دانش آموزان بود. روش تحقیق توصیفی از نوع شبه آزمایشی بود که از طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. جامعه ی پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی خراسان رضوی بودند که به صورت تصادفی انتخاب و 2۰ نفر درگروه آزمایش و 2۰ نفر درگروه گواه گمارش تصادفی شدند. گروه آزمایش در 12 جلسه 45 دقیقه ای و به روش حلقه کندوکاو برگزار گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه عشق به یادگیری مک فلند 2003 و قضاوت اخلاقی سینهاو وارما(1998) بود. روایی محتوایی مورد تایید خبرگان قرار گرفت و پایایی آن به ترتیب 0.78 و 0.87 برآورد شد. جهت تحلیل داده ها از کوواریانس (ANCOVA) با نرم افزار spp22 استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر عشق به یادگیری (P<0.05, F=25.153)تاثیر مثبت دارد. میزان تفاوت نمرات گروه آزمایش و کنترل (0.5870= 2η) بود؛ یعنی58.7 درصد واریانس نمرات کل باقی مانده متأثر از آموزش فلسفه به کودکان می باشد و بر رشد قضاوت اخلاقی دانش آموزان ابتدایی(P>0.05, F=0.052) تأثیری نداشته است بدین معنی که آموزش فلسفه به کودکان بر قضاوت اخلاقی دانش آموزان تأثیر ندارد. میزان تفاوت نمرات گروه آزمایش و کنترل یا اندازه تأثیر آموزش فلسفه نیز(0.001= 2η) است؛ یعنی 0.1درصد واریانس متأثر از آموزش فلسفه به کودکان می باشد.