در این جستار به روش تطبیقی و با تحلیل مؤلفه های ارتباطی، محتوائی، باورمندی، انگیزشی و گرایشی دعا، به تمایز «دعا» در فرهنگ اسلامی با «خواستن» در قانون جذب پرداخته می شود. دعا استوار بر مؤلفه هائی است که خواستن و ایمان از ارکان آن است، اما مهمترین مفهوم در قانون جذب خواستن است. یافته های پژوهش، عمدتاً ناظر بر ناهم سانی یا ناسازواری دعا / خواستن و ایمان / باور، در اسلام و قانون جذب است. دعا، بر بنیادهای وجودشناختی واقع گرایانه و قابل دفاع به لحاظ عقلانی استوار است و به لحاظ معرفت شناختی، محتوائی ممتاز را پی جوئی می کند و هدف آن، ارتقای وجودی انسان است. نیاز فطری، فقر هستی شناختی، آگاهی زائی معرفت شناختی، عشق تعالی بخش و کمال خواهی وجودی و زندگی اخلاقی از بنیادها و لوازم دعا در اسلام محسوب می شود. اما در قانون جذب، هم از حیث وجودشناختی انتقادهای جدی بر بنیادهای «خواستن» قابل طراحی است و هم از لحاظ هدف و ابعاد کمال خواهی قابل دفاع نیست.