در علم کلام دو رویکرد از یکدیگر قابل تفکیک اند: رویکرد مابعدالطبیعی که محصول تفکر انتزاعی و مفهومی در باب خدا و معتقدات دینی است و رویکرد وجودی که مبتنی بر تفکر انضمامی درباره این امور است. بر این اساس، پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که آیا کلام اسلامی می تواند از ظرفیت رویکرد وجودی در فهم، تفسیر و تبیین اعتقادات دینی بهره گیرد یا نه. مبنای کلام وجودی در تفکر اسلامی این است که در قرآن و حدیث، تعاببیر و مضامین فراوانی به چشم می خورند که بیشتر با رویکرد وجودی متناسب اند تا رویکرد مابعدالطبیعی. در این صورت، به نظر می رسد که می توان از چیستی و امکان کلام وجودی در تفکر اسلامی سخن گفت. در جهان غرب، الهیات اگزیستانس عملاً در قرن بیستم تحقق یافته است؛ اما در عالَم اسلام، کلام وجودی، هرچند امری ممکن به نظر می رسد، لیکن تا کنون تحقق نیافته است. نوشتار حاضر به مباحثی همچون چیستی، مختصات و روش کلام وجودی، تفاوت آن با دانش های مشابه، تعابیر و مضامین آن، عوامل مقوّم و عوامل مؤثر آن، امکان و فرآیند تحقق آن، و نهایتاً کارآمدی و اثربخشی آن پرداخته است. روش تحقیق، از حیث گردآوری داده ها، کتابخانه ای و از حیث ماهیتْ عقلی-فلسفی است.