نظریه نمایندگی از دیدگاه اقتصادی، فردی عقلایی را نشان می دهد که هدفِ بیشترکردن منافع شخصی خود را دارد؛ بنابراین، به منظور کنترل رفتار فرصت طلبانه نماینده باید مدیران مستقل در هیئت مدیره منصوب شوند؛ اما نظریه مباشرت با مدنظر قرار دادن نیازهای سطح بالای سلسله مراتب نیاز های مازلو و استدلال های روانشناسی سازمانی، پیشنهاد می دهد اعتماد به مدیرانِ موظف به عملکرد بهتر منجر می شود. با توجه به تأثیر رفتار انسان از نیازهای متعدد، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر استقلال هیئت مدیره بر عملکرد مالی با توسعه نظریه ترکیبی از دو تئوری یادشده است. داده های پنل متوازن 124 شرکت از جامعه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1390-1397 جمع آوری شدند و تجزیه وتحلیل فرضیه ها با روش رگرسیون حداقل مربعات تعمیم یافته عملی به کمک نرم افزار استاتا انجام شد. بر مبنای یافته های پژوهش بین استقلال هیئت مدیره و جریان های نقد عملیاتی، تأثیر معنی داری مشاهده نشد؛ در حالی که نسبت اعضای غیرموظف هیئت مدیره تأثیر معنی داری بر سود خالص به شکل درجه دو با تقعر رو به پایین دارد. اینگونه بیان می شود که ترکیب دیدگاه اقتصادی تئوری نمایندگی و دیدگاه روانشناختی تئوری مباشرت برای استقلال هیئت مدیره، تأثیر مثبتی بر سودآوری شرکت دارد. به عبارت دیگر، یافته های پژوهش نشان دادند هیئت مدیره اثربخش شامل مدیران موظف و اکثریت اعضای غیرموظف