باور به حدوث عالم، گزاره یی است که پس از اعتقاد به مبدأ یکتا، پیشانی نشینِ هر باورنامه الهی است. نظر خاص میرداماد در اینباره، اثبات گونه یی آغازمندی واقعی و فرازمانی برای عالم هستی است. او با اشاره به ناکامی فلاسفه پیش از خود در تبیین برهانی مسئله پیدایش جهان، محتوا و اصطلاح نظریه «حدوث دهری» را نتیجه ابداع خویش و بزرگترین ثمره منظومه حکمت یمانی میداند. از سوی دیگر، ملا محمد اسماعیل خواجویی در رساله ابطال الزمان الموهوم، با انتساب این نظریه به جلال الدین دوانی و تطبیق دیدگاه او بر آموزه حدوث دهری، تلویحاً به اقتباس این نظریه از آثار دوانی حکم نموده است. پژوهش حاضر با بررسی تحلیلهای متافیزیکی، مدعای خواجویی را به داوری نشسته است.