تفاسیر ظاهرگرایانه و سطحی از دین همواره در تاریخ اجتماعی دین جریان داشته و بعضی از این تفسیرها سبب ظهور جریانهای متحجر و تکفیری و در نتیجه بروز چهره یی خشن، خشک و متعصب از دین شده است. ملاصدرا یکی از فیلسوفانی است که نقد این نوع تفاسیر، یکی از محورهای اساسی اندیشه» او بوده است. این پردازش نقادانه تا آنجا است که دستکم دو مورد از آثار خود کسر اصنام الجاهلیه و رساله سه اصل را بطور کامل بدان اختصاص داده است. این نقد در اندیشه ملاصدرا ساحتهای مختلفی دارد که کمتر به آن توجه شده، بنابرین نوشتار حاضر از طریق روش اسنادی، تحلیل محتوا و توصیف گرایانه به طرح و بررسی آنها پرداخته است. این ساحتها عبارتند از: بررسی عوامل زبانی، عوامل عقلانی و عوامل نفسانی در فهم دین. بررسی مجموع عوامل در این ساحتهای سه گانه نشان میدهد که ظاهرگرایی میتواند موجب بروز جمودگرایی دینی، شکلگیری گفتمان خشونت، دنیاگرا شدن علما، پیدایش شبه علما بجای عالمان واقعی و شکلگیری فرهنگ ریا و نفاق شود.