آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۳

چکیده

مکاتب فلسفی و عرفانی بر اساس جهانبینی خاص خود، هر یک نظریاتی در باب انسان کامل ارائه کرده اند. عرفا بر اساس جهانبینیِ «وحدت شخصی وجود» معتقدند فقط حق وجود دارد و ماسوای حق، تجلیات و شئونات حق هستند. از دیدگاه این گروه، انسان کامل انسانی است که به کمال جلا و استجلا رسیده باشد. در واقع چنین انسانی مظهر کمالات (ظهورات) ذاتی و اسمائی حق میشود نه اینکه در برابر حق وجود دیگری داشته باشد. استاد مطهری در نقد خویش بر نظریه انسان کامل مورد نظر عرفا، بر اساس نظریه وحدت تشکیکی وجود معتقد است انسان کامل انسانی است که ضمن متحقق ساختن همه اهداف و ارزشها در خودش بنحو اعتدال، هدف واحدی را نیز در نظر داشته باشد که آن هدف همان قرب الهی است. بنا بر تشکیک وجود، اهداف کثیر و هدف واحد، یکی هستند اما در مراتبشان با هم اختلاف دارند؛ در اهداف کثیر نیز نیت و مرتبه نهایی، قرب الهی است. بعبارت دیگر، همچنانکه در حقیقت هستی، وحدت تشکیکی وجود حاکم است، به نظر استاد مطهری، کسی که به هدف تشکیکی واصل شده باشد همان انسان کامل است. در این مقاله روشن خواهد شد که هیچکدام از نقدهای مطهری بر عرفا وارد نیست و نصوص عرفا گویای نادرستی نقدهای وی است. بنابرین، عرفا تبیین کاملتری از انسان کامل دارند و انسان کامل با وحدت شخصی وجود سازگار است.

تبلیغات