در عرفان نظری، بنا بر اصل وحدت وجود، فقط حق وجود دارد که واحد است. از حق امر واحدی صادر میشود که صادر اول و حقیقت محمدی نامیده میشود. از دیگر سوی، اسماء الهی (و مظاهر غیبی و عینی آنها) بدلیل محدود بودنشان با هم تنازع دارند و اسم الله و مظهرش، حقیقت محمدی، بین اسماء و مظاهر آنان نظم و تعادل برقرار میکند؛ نظم و تعادل بین تنازع مظاهر غیبی اسماء بواسطه عین ثابت حقیقت محمدی بصورت تکوین، و نظم و تعادل میان تنازع مظاهر عینی بواسطه عین خارجی حقیقت محمدی بصورت تشریع برقرار میگردد. تشریع بدین منظور است که انسانها با پیروی از شریعت محمدی از تنازع و محدودیت رهایی یافته و به مقام بیحدی برسند و هرگاه به مقام بیحدی رسیدند با حقیقت محمدی که مظهر اسم الله است، اتحاد پیدا میکنند و بواسطه این اتحاد میتوانند به اذن حق به تصرف و تکوین در هستی بپردازند و واسطه حق و خلق میگردند؛ آنگونه که اسم الله و حقیقت محمدی واسطه حق و خلق در ابتدای تکون موجودات بودند. بنابرین تشریع به تکوین ختم میشود.