آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۳

چکیده

«نقش روش شناختی قاعده الواحد» عنوان مقاله یی است که نویسنده آن معتقد است «تبیینگری قاعده الواحد محدود به پاره یی از مسائل الهیات بالمعنی الاخص است» و در نتیجه، استناد به آن «در اثبات مسائل منطقی، طبیعی و پاره یی از مسائل الهیات بالمعنی الاعم» ناروا است. من در این نوشتار و در پاسخ به مقاله مذکور نشان خواهم داد که: 1 این نگره را پیشتر ملاصدرای شیرازی درافکنده و حکیم سبزواری آن را برسنجیده و وازده است. آن مقاله اگرچه به دیدگاه ملاصدرا و سنجش و وازَنِش سبزواری اشاره کرده، هیچ پاسخی بدان نداده است؛ 2 خاستگاه این نگره غفلت از قید وحدت حیثیّت است؛ 3 در سراسر مقاله مذکور واحد حقیقی با واحد حق بهم درآمیخته اند؛ 4 در آن مقاله، اصل و عکس قاعده به هم درآمیخته و مدعای ناظر به اصل قاعده دامنگیر عکس آن گشته است؛ 5 نویسنده مقاله مذکور، «امتناع انتزاع مفهوم واحد از مصادیق کثیر» را یکی از نمونه های کاربرد ناروای قاعده «الواحد» بشمار آورده است درحالیکه فیلسوفان در این مسئله از قاعده «الواحد» بهره نبرده اند. بنظر میرسد خاستگاه این خطا، علیت انگاری رابطه مفهوم و مصداق است که حتی با فرض آن هم بهتر است گفته شود که این مسئله بر عکس قاعده استوار است، نه بر اصل آن؛ حال آنکه ادعای مقاله بفرض درستی دربرگیرنده اصل قاعده است، نه عکس آن. فراتر از این، مسئله» یادشده حتی بر عکس قاعده هم استوار نیست.

تبلیغات