میزان تولید دانش و نوآوری های علمی رابطه مستقیمی با توسعه یافتگی جوامع دارد. دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی که بتوانند محصولات دانشی و یافته های علمی خود را دریک فرآیند منطقی به ثروت تبدیل کنند و منابع مورد نیاز خود را تامین نمایند می توانند در رشد و توسعه جامعه سهم داشته باشند. این موضوع در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی به عنوان یک الگوی بومی توسعه، دارای جایگاه ویژه ای می باشد. از جمله شاخصه های اقتصاد مقاومتی تقویت تعامل بین پنج حلقه تحقیق، آموزش، ترویج، اجرا و بهره برداران و تقویت بنیان تولید علم و فناوری می باشد. سوال اصلی پژوهش این است که در راستای دستیابی به اهداف اقتصاد مقاومتی چگونه می توان دستاوردهای دانشگاهی را به ثروت تبدیل نمود؟ برای جمع آوری داده ها در پژوهش حاضر از مطالعات کتابخانه ای و تکنیک گروه توافق استفاده شده است. نمونه گیری به صورت غیراحتمالی هدفمند با تکنیک گلوله برفی انجام شده است. در راستای پاسخ به سوال اصلی پژوهش، پس از بررسی کارکردهای اصلی نهادهای میانجی در رابطه ی صنعت و دانشگاه، مشخص شد این کارکردها توسط سه نهاد میانجی یعنی پارک های علم و فناوری، مراکز رشد و کانون های هماهنگی دانش، صنعت و بازار به طور فراگیر و کامل انجام نمی شود. به طور مشخص کارکرد واسطه گری و تسهیل ارتباطات طرفین عرضه و تقاضا و همچنین تأمین منابع مالی لازم در صنعت، تا حدودی دچار اختلال است. برای رفع این کاستی و اختلال پیشنهاد شده است، نقش بازار در تحلیل روابط صنعت و دانشگاه به عنوان یک نهاد میانجی مورد توجه قرار گیرد