آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۰

چکیده

   اندیشه های ایران باستان و مزدیسنا، به ویژه فلسفه خسروانی در آثار ادبی و عرفانی پس از اسلام بیش و کم تأثیر گذاشته است. این مقاله با هدف بررسی گستردگی حکمت و فلسفه نور در ایران باستان و خدامحوری در «آتش (نور)، فره و امشاسپندان» از نگاه متون مزدیسنایی و بازتاب آن در اندیشه ی مولوی بر پایه ی مثنوی معنوی به نگارش در آمده است. از این رو، به شیوه توصیفی، تحلیلی، اسنادی و ارزیابی کمّی کوشش شده، برجسته ترین جلوه های فروغمند اهورامزدا در یسنا و ردّپای آن در مثنوی مولوی جستجو و معرفی شود. آتش، فره و امشاسپند، به عنوان سه فروغ و صفت نورانی اهورامزدا جایگاه مقدسی در باور ایرانیان کهن و زرتشتیان امروز دارد. این جلوه ها به ویژه عنصر «آتش و نور» در دیدگاه زرتشتیان و متون مزدیسنایی و نیز در دیدگاه مثنوی معنوی مولوی، همه به سرچشمه «نور الهی» پیوند پیدا می کند. فروغ یا نور آتش با پرتوهای بالارونده اش نماد تجلّی خداوند به شمار می آید؛ نیز امشاسپندان با نور و صفات نورانی خداوند ارتباط دارد و خویشکاری آیینی و اجتماعی آن برکشیدگی جایگاه انسان از دنیای مادی و فرودینه به جهان مینویی و آرامش راستین است. مولانا در جای جای مثنوی از اندیشه ها و مؤلفه های عرفانی ِآیین زرتشتی تنها برای تمثیل و بیان و شرح اندیشه های عرفانی خود بهره گرفته است.

تبلیغات