باورهای عامیانه، در هر سرزمینی نمایانگر سطح فرهنگ و فرهیختگی آن جامعه است که در طول روزگاران، به عنوانِ بن مایه های شعری در استخدام شاعران و نویسندگان درآمده است.ازآنجاکه روزگار خواجو، مقارن با ظهور مغولانی است که در بند خرافه پرستی و جادوگری بوده اند،وی نیز ناگزیراست در شعرش به اجتماعیات زمان خود بپردازد. نظر به این مهم، نگارنده بر آن شد تا در این مقاله که به روشِ کتاب خانه ای و توصیفی تحلیلی است سیمای باورها و اعتقادات عامه، موجودات خیالی، باورها درباره نجوم، فلزات،جواهرات و حیوانات را که در آیینه شعر خواجو، نمود یافته را نمایان کند تا بدین طریق، باورهایی که ریشه در فرهنگ اسلامی دارد، باورهایی که خرافاتی بوده و در گذر زمان به تاریخ پیوسته، باورهایی که تا به امروز پویا و زنده اند، باورهایی که رفته رفته به صورتِ دانشی مجزا درآمده است و باورها درباره موجوداتی که ممکن است در گذر زمان از هویت نیک خود فاصله گرفته باشند را درشعر خواجوی کرمانی به دست دهد.