نقد مقایسه یی یکی از شیوه های پرکاربرد در نقد ادبی است و به یاری آن میزان دانایی و هنرمندی دو سوی سنجش برای تعیین جایگاه آنان در حوزه ی مورد بررسی آشکار می شود. شاید بتوان گفت که همین سنجش هاست که ضرورت توجه به مسأله ی سرقات ادبی و نظریه ی ادبی بینامتنیت را ایجاب می کند. در این مقاله یکی از حکایت های دفترمثنوی با عنوان مأخذش در اسرار التوحید، مقایسه شده است. نگاهی کوتاه و کلّی به حکایت و شیوه ی حکایت پردازی محمد منور و مولوی و بیان چیستی نقد مقایسه یی و سرقات ادبی و نظریه ی ادبی بینامتنی، در مدخل مقاله آمده است تا زیر ساخت موضوعی مقاله و نحوه، میزان و شکل تأثیرپذیری مولوی از محمّد منور و احیاناً با واسطه از عطار در مصیبت نامه ی او، مشخص گردد.بر پایه ی این سنجش است که به توانمندی مولانا در حکایت پردازی،پی می بریم