یکی از مهمترین راهکارها در جهت مبارزه اقتصادی و مقاومت اقتصادی در شرایط تحریم، روی آوردن به اقتصادی مبتنی بر دانش است. توجه به نقش دانش در اقتصاد و رشد اقتصادی موضوع مهمی است که در نظریات اقتصادی روی آن تاکید بسیاری شده است. اقتصاد دانشی، تاب آوری کشورها را در شرایط تحریم، و در مقابله و مواجهه با فشارهای اقتصادی و سیاسی به حداکثر ممکن بدل می سازد. برای اندازه گیری میزان دانش به کاررفته در تولیدات یک کشور، شاخص های مختلفی وجود دارد که یکی از ای ن ش اخص ه ا، ش اخص پیچیدگی اقتصادی می باشد. رویکرد پیچیدگی اقتصادی مبتنی بر این ایدئولوژی است که محصولات تولید شده در اقتص اد م ی توانن د مع رف میزان دانش و مهارت مورد نیاز جهت تولید آنها باشند و با این فرض که کشورها محصولی را تولید نمی کنن د مگ ر آنکه دانش و مهارت تولید آن را داشته باشند، سعی در محاسبه میزان انباشت دان ش و مه ارت نهفت ه در اقتص اد را خواهد داشت. در این مقاله ابتدا ضمن تبیین مفهوم اقتصاد مقاومتی، به شاخص پیچیدگی اقتصادی و نحوه محاسبه آن اشاره می گردد. سپس به بررسی وضعیت صادرات ایران و شرکای تجاری اش در فاصله سال های 2016- 1985 از منظر پیچیدگی اقتصادی می پردازیم. نتایج تحقیق نشان می دهد کشور ایران در مقایسه با شرکای تجاری خود، در زمینه پیچیدگی اقتصادی و به تبع آن اقتصاد مقاومتی، در جایگاه مناسبی قرار ندارد و تا رسیدن به جایگاه مطلوب فاصله زیادی دارد؛ که نیازمند توجه ویژه سیاست گذاران برای ارتقاء جایگاه ایران در این شاخص می باشد.