بی تردید زن رکن اساسی خانواده است. اگر پزشک و روانشناس و جامعه شناس، برای بهبود وضعیت جامعه تلاش می کنند، یک معلم به ویژه اگر زن باشد کجا می تواند نقش آفرینی کند؟ سروده های حماسی ایلیاد هومر، حماسه های ملی چین و ژاپن، گاتاهای زرتشت، مزامیر داود و قصاید سلیمان و وِداها و اوپانیشادهای هندی، کهن ترین آثار مکتوب بشری هستند. رسالت این متون، از دیر باز گشودن روزنه های شناخت به روی انسان و راهی مطمئن جهت برقراری ارتباط میان آنان بوده است. مارکوس لوکانوس، از شعرای روم قدیم ، در باره ی شعر گفته است: ای نیروی مدهش و شگفت آور الهی...ای شعر! تنها تو می توانی همه را از چنگال مرگ نجات دهی! به خاطر همین نیروی شگفت است که در طول تاریخ ادبای بسیاری در رشته های مختلف اعم از پزشکی و فیزیک و غیره خالق ادبیات شده اند. امروزه منتقدان بسیاری معتقدند که ادبیات، تعادل روانی خواننده و جامعه را برقرار می سازد. سازمان جهانی یونسکو هر ساله برنامه هایی با عنوان ادبیات درمانی، تدارک می بیند. با پیچیدگی های زندگی انسان معاصر و توجه به جایگاه های بالای مدیریتی زنان در جهان، می توان نسخه ی درمانی قابل اطمینانی برای جامعه ی بیمار جهانی نوشت. بایستی با برقراری ارتباط بیشتر میان زنان و اقشار مختلف جامعه، با ادبیات و با به کارگیری توان بالای ارتباطی زنان، جامعه را به سمت آرامش سوق داد. پیشگامی زنان در این فراخوانی، کم هزینه ترین، ساده ترین و در دسترس ترین نسخه ی درمان بیماری جامعه ی جهانی است. اگر جامعه ی جهانی بتواند به این مهم دست یابد، به آرامش و شکوفایی وامنیت انسان دست یافت.