۱.
در این پژوهش به دلایل و نوع استفاده خبرگزاری های اصلی کشور از رسانه های اجتماعی پرداخته شده است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام در زمره تحقیقات کیفی قرار داد. در این پژوهش به دلیل کمبود تحقیقات قبلی و اکتشافی بودن موضوع تحقیق از مصاحبه عمیق جهت گردآوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق مدیران و مسئولان خبرگزاری های مهم کشور بودند. این خبرگزاری ها شامل رسمی کشور که از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند. در این تحقیق با یازده نفر از مدیران خبرگزاری های اصلی کشور مصاحبه انجام شد و پس از این مصاحبه ها، محقق به اشباع نظری رسید. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که خبرگزاری ها به دلایلی همچون تعامل با مخاطبان، تقویت اثربخشی، برندسازی رسانه ای، مقابله با رسانه های بیگانه، کمک به مرحله دروازه بانی خبر، پاسخ به ابهامات و... از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند. همچنین موارد مانند بلاتکلیفی رسانه های اجتماعی، ضعف سواد رسانه ای مخاطبان، کوتاه شدن عمر خبر، انتشار اخبار جعلی، مالکیت اخبار تولید شده از چالش هایی است که خبرگزاری ها با آنها مواجه اند.
۲.
رسانه ها یکی از ابزارهای مؤثر در آگاهی بخشی به مردم و نظارت بر نهادهای جامعه از جمله دولت هستند. بهبود تعامل دولت با رسانه ها به هم افزایی آن ها کمک می کند. هدف از پژوهش حاضر نیز طراحی مدل تعاملی سازمان صدا و سیما در بخش معاونت سیاسی با دولت است. بدین منظور این پژوهش با استفاده از روش کیفی انجام شده است. داده های به دست آمده از تحقیقات کتابخانه ای و مصاحبه با کارشناسان و صاحب نظران صدا و سیما و کارشناسان رسانه ای با تکنیک مصاحبه نیمه ساختار یافته حاصل آمده و با بهره گیری از روش تحلیل مضمون، تجزیه تحلیل و واکاوی صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که دولت و سازمان صدا و سیما در بخش اخبار به سه شکل حمایتی، نظارتی و هدایتی می توانند تعامل برقرار کنند. وحمایت سازمان صدا و سیما از دولت باید اولویت نخست باشد تا تعامل به مراحل نظارت و هدایت برسد. هرچند تاکنون به دلیل فقدان قوانین روشن و به روز و عدم درک متقابل، دولت و سازمان صدا و سیما نتوانسته اند انتظارات خود از یکدیگر را مدیریت کنند. شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما نیز به عنوان یکی از عوامل اثرگذار در بهبود این تعامل عملکرد موفقی نداشته است.
۳.
بحث و گفت گو بر سر به رسمیت شناختن احتمالی استفاده از اینترنت به عنوان حقی انسانی به بلوغ خود رسیده است. مقاله ی حاضر در ابتدا به توصیف خطوط کلی استدلال هایی می پردازد که در موضع موافقت یا مخالفت با به رسمیت شناختن چنین حقی قرار دارند و پس از آن، به تحلیل این مسئله مبادرت می ورزد که حقوق بشر کنونی، به ویژه آزادی بیان، چگونه به منزله ی ابزاری حقوقی برای محافظت از محتوا و اتصال اینترنت در برابر مداخله ی غیرقانونی عمل خواهد کرد. سپس مشی تعهدات مثبت دولت ها و تعهدات حقوق بشری را به عنوان ابزارهایی زنده مورد توجه قرار می دهد و نقش آنها را در حفاظت از محتوا در اینترنت و تضمین اتصال عموم شهروندان به شبکه ی جهانی اطلاعات بررسی می نماید. نمونه ی دستورالعمل خدمات جهانی اتحادیه ی اروپا اهمیت منابع حقوقی غیر از موارد برگرفته از مقوله ی حقوق اساسی را نشان می دهد. بنا بر نتایج حاصل از این مقاله، پیش از آن که حق جدیدی برای استفاده از اینترنت به رسمیت شناخته شود، باید آن چه در حال حاضر حفاظت می شود و نیز چگونگی این عمل کرد را مدنظر قرار داد. با این وجود، احتمال بحث و گفتگو در خصوص نیاز به مواردی بیش تر از آن چه هم اکنون در قانون حقوق بشر آمده است وجود دارد.
۴.
نظام های نوین ارتباطی[1] همچون مطبوعات در قرن نوزدهم میلادی در پی تماس های مستقیم و غیرمستقیم با نوگرایی غربی، در ایران مستقر شد. نقطه ی کانونی پژوهش حاضر پی بردن به نقش مطبوعات در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران به ویژه در حوزه فیمنیسم و حقوق زنان در این دوره است. به لحاظ تاریخی، سرآغاز این روند را می توان به پیش از راه اندازی مطبوعات در ایران احاله کرد. همین زمینه ی تاریخی بیانگر این معناست که روند نوسازی مزبور دوره های مختلفی از تحول را طی کرد به نحوی که هر کدام تأثیر مشخصی بر کشور گذاشت. اهمیت این تأثیرگذاری ها، که در قرن نوزدهم واقع شد، را می توان در تاریخ نوین ایران شاهد بود. در این قرن بود که پایه های سلطه ی غربی و شروع عصر کلاسیک امپریالیسم در جهان پی ریزی شد. تأثیر غرب بر ایران به آغاز قرن نوزدهم بر می گردد یعنی دوره ای که فشار نظامی روسیه و سپس بریتانیا منجر به پذیرش تحمیلی و تحقیرآمیز برخی معاهده ها از جانب ایران گردید. انتشار نخستین روزنامه ایرانی در سال1215 هجری شمسی (1837 میلادی) توسط میرزا صالح شیرازی تحولی مهم در کشور ایجاد کرد. راه اندازی نشریات دیگر، از جمله صوراسرافیل، نتیجه اولین اقدام در این زمینه بود. پژوهش حاضر در واقع یک بررسی تاریخی کاوشگرانه/تحلیلی، کمی/کیفی و محتوایی/گفتمانی از روزنامه صوراسرافیل به ویژه در حوزه حقوق زنان به حساب می آید.
۵.
شواهد تاریخی نشان می دهند به دلیل نقش و اهمیتی که مطبوعات در کنار سایر وسایل ارتباط جمعی جهت ایجاد فضای تبادل آرا، نقد و گفتگو، تعالی افکار و در یک کلام حفظ و گسترش آزادی بیان و عقیده دارند، همواره از سوی دولت ها تحت نظارت شدید قرار می گیرند. در مقاله حاضر، با استفاده از روش تحقیق اسنادی (کتب، مقالات و اسناد تاریخی) و تحلیل تاریخی داده ها، سیر تاریخی آزادی مطبوعات در سه کشور انگلستان، فرانسه و آمریکا به عنوان پرچم داران تحول در عرصه مطبوعات بررسی می شود. تمرکز پژوهش بر دوره ای است که در آن انقلاب های دموکراتیک در قرون 17 و 18 در کشورهای مذکور رخ دادند؛ چراکه اثرات این رویدادها در زمان خود بر تحول مطبوعات بسیار شگرف بود. بر این مبنا، مرور وضعیت مطبوعات در غرب بر اساس تحولات سیاسی، اجتماعی از سه دوره متفاوت حکایت می کند: 1) مطبوعات استبدادی 2) مطبوعات عقیدتی و سیاسی 3) مطبوعات تجاری و خبری. نتایج تحقیق نشان می دهد که تأثیر «انقلاب های دموکراتیک» بر روند جریان آزاد اطلاعات و آزادی مطبوعات از آن رو قابل توجه است که در طول قرن نوزدهم، تمام قوانین اساسی کشورهای اروپایی، آزادی مطبوعات را بر مبنای اصول مندرج در اعلامیه های حقوق آمریکا و فرانسه تنظیم کردند. این روند به اشکال مختلف و توسط قوانین بین المللی متعدد در طول قرن بیستم ادامه یافت و هنوز هم مدافعان آزادی بیان و رسانه های جمعی برای ایجاد و حفظ فضای آزاد اطلاعات و تضمین آن توسط دولت ها تلاش می کنند.
۶.
فرایند دولت سازی و هویت دولت در ایران (۷۶- ۹۶) روندی متمایز از دیگر کشورها داشته است. از آنجا که ساخت و ساز دولت رویه ای در کنترل سیاسی است، بنابراین طبقات اجتماعی و از جمله طبقه متوسط جدید برای تسخیر یا دسترسی به دولت، اقدام به داربست سازی سیاسی می کنند. شکل گیری داربست های سیاسی برای تسخیر دولت، گاه ناشی از الگو برداری از دولت های توسعه گرا و گاه ناشی از ایده های آرمانی و انقلابی بوده است. در سه دهه اخیر پسا انقلاب، فرصتی اجتماعی- سیاسی برای طبقه متوسط جدید به وجود آمد که اثربخشی خود را بر سازه های دولت نشان دهد. منظور از طبقه متوسط جدید، طبقه ای دین گرا و یا عرف گرا، با نگرش های سیاسی و فرهنگی و علمی است که بخش بزرگی از بافت اجتماعی ایران را تشکیل داده است. سؤال پژوهش آن است که داربست های سیاسی طبقه متوسط جدید در راستای ساخت و یا تسخیر دولت تسهیل گر کدامند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که طبقه متوسط جدید از طریق داربست های سیاسی همچون مشارکت و رقابت سیاسی در مردم سالاری، رسانه های گروهی و همگانی، احزاب و جریان های سیاسی، فرهنگ سیاسی، رهبری سیاسی و تکنوکراسی در بوروکراسی، دست به بسیج منابع رأی دهی در مشارکت سیاسی و در جهت خلق دولت می زند. چارچوب نظری برای تحلیل موضوع، نظریات نوسازی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با روش تاریخی است.
۷.
پژوهش حاضر تلاشی است در جهت تبیین سیره تبلیغی پیامبر(ص) برای نشر وگسترش معارف اسلامی. این پژوهش که از نوع توصیفی - تحلیلی است، با بررسی اسناد تاریخی ، تبیین و تحلیل شیوه هایی که پیامبر(ص) در دوران زندگی خود از آن ها در جهت تبلیغ دین اسلام استفاده کرد را به عنوان مسأله اصلی خود قرار داده است. امکان سنجی کاربست شیوه های تبلیغی پیامبر(ص) در دوران نبوت خود (قبل و بعد از هجرت) برای تبلیغ در دنیای معاصر مبتنی بر نظریه های رسانه ای جدید، از مسائلی است که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. شیوه ها ی تبلیغی پیامبر(ص) با نظریات ارتباطی مطرح معاصر به ویژه دیدگاه های دیوید برلو مورد تحلیل قرار گرفته است. این مطالعه نشان می دهد که تکنیک های تبلیغی به کاربسته شده توسط پیامبر(ص) از برخی جهات با نظریات معاصر رسانه ای وتبلیغی همخوانی دارد. هر چند هیچ یک از نظریات مطرح ارتباطی قدرت تببیین همه ابعاد آن را ندارند. شیوه های تبلیغ نبوی در روزگار ما نیز به خوبی قابلیت به کارگیری توسط مبلغین اسلامی را دارا هستند.