جانشینی پیامبر، از مهم ترین مسائل چالشی میان شیعه و اهل سنّت بوده است. این موضوع در اندک مکتوبات سیره نگاران شیعی ایرانی عصر پهلوی اول نیز بازتاب های متفاوتی داشته است. در کنار تأکید بر دیدگاه امامیه مبنی بر حقانیت امام علی 7 در جانشینی پیامبر، در برخی از مکتوبات شیعیان این دوره، تبیینی همگرایانه با اهل سنّت از مسئله جانشینی پیامبر ارائه شده است. مسئله پژوهش حاضر، علل همگرایی برخی از سیره نگاران شیعی ایرانی با دیدگاه اهل سنّت در مسئله جانشینی پیامبر در عصر پهلوی اول است. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی با بررسی اطلاعات موجود درباره وضع مذهبی دوره رضا شاه و بررسی سیره های نوشته شده توسط سیره نگاران شیعی ایرانی درصدد پاسخگویی به پرسش فوق است. این بررسی نشان داد سیاست ضد مذهبی رضاشاه و موج فزاینده دگراندیشی در آن دوره، از مهم ترین علل همگرایی سیره نگاران شیعی ایرانی با دیدگاه اهل سنّت در مسئله جانشینی پیامبر است.