پژوهش پیش رو درصدد آزمودن این فرضیه است که «تاریخ را فاتحان ننوشته اند» که آن را از راه های گوناگون می توان اثبات کرد. علاقه انسان ها به مطالعه و ثبت رویدادهای مهم و نیز تأیید این علاقه مندی از سوی کتاب های آسمانی که سخنگویان وجدان معنوی بشرند، دو نمونه مهم از این راه ها به شمار می آیند. راه دیگر، مطالعه شواهد فروان در حیات اجتماعی، سیاسی و علمی مردان و زنان بزرگ است. این مردان و زنان، به دو گروه فاتحان تاریخی و فاتحان تاریخ، تقسیم می شوند؛ نخستین گروه، کسانی هستند که قلمروها گشوده اند و سرزمین ها گرفته اند. آنان «فاتحان تاریخی» اند. گروه دوم، کسانی هستند که به جای سرزمین، دل و دفترها را گشوده اند و از خویش، نامی نیک به جای نهاده اند. آنان «فاتحان تاریخ» و راهبر تاریخ اند و در سرزمین قلب ها و قلم ها جاویدند. حسین بن علی 7 و یزید بن معاویه، دو نمونه شاخص از این دوگانگی تاریخی به شمار می روند. بی گمان، امام حسین 7 و بسیاری از یارانش به ظاهر شکست خوردند، اما دل و دفتر تاریخ به گونه ای دیگر رقم خورد و از او «فاتحِ تاریخ» ساخت و عاشورا برای همیشه، الگوی «پیروزی خون بر شمشیر» شد. شواهدی پرشمار، این فتح بی مانند را تأیید می کنند؛ اما در این مجال، تنها سه شاهد تاریخی مورد گفت وگو قرار گرفته است: «ادبیات شعر عاشورایی»، «ادبیات تاریخی» و «سوگ جاوید و اشک جاری در شهادت او».