از قرن هفتم هجری، به تدریج در تاریخ های عمومی، فصلی که به طور خاص، به ائمه اثنی عشر : اختصاص داشت شکل گرفت. ائمه : در این آثار، کنار هم و جدا از دیگر خویشاوندان، در مقام اولیای خدا و بهترین بندگان زمان خود معرفی شده اند و مانند انبیا، اوصیا، شاهان و خلفا، طبقه ای در تقسیم تاریخ به شمار می آیند. با توجه به حاکمیت اهل تسنن دست کم به لحاظ کلامی و فقهی در ایران پیش از صفوی، اختصاص فصلی به ائمه امامیه و نه دیگر سادات، ضرورت روند ظهور و تحول این پدیده را به وجود می آورد. با تشکیل دولت صفویه، این ابداع مورد پذیرش مورخان قرار گرفت و به صورت جزئی کلیشه ای در تاریخ های عمومی این عصر درآمد. نوشتار پیش رو می کوشد این پدیده را به عنوان ظهور طبقه جدید ائمه در روایت تاریخ معرفی کند و تحولات این فصل از تاریخ های عمومی صفوی در زمینه روایت کلی آنان از تاریخ را بررسی و تحلیل نماید. با وجود طبقه ائمه : در تاریخ نگاری پیشاصفوی، کار مورخان صفوی، تغییر جایگاه آن در تاریخ بود. آنان صورت بندی پیشین پیامبر خلفای راشدین ائمه را با تغییر کرونولوژیک، به پیامبر ائمه خلفا، و با ارتقای هستی شناختی، به انبیاء ائمه ملوک تبدیل کردند و حتی به صورت انبیاء ائمه درآوردند.