شکل گیری حکومت صفویه در قلمرو جغرافیایی ایران، تأثیری قابل توجه بر شرایط کلی منطقه داشت. افزون بر ساختار سیاسی مستقل و یکپارچه در ایران، رویکرد مذهبی آنها نیز شرایطی متفاوت را در مناسبات منطقه ای پدیدار ساخت. در این میان، تلاقی قلمرو جغرافیایی صفویان در مرزهای غربی با عثمانی ها، در کنار ناهمگونی ادبیات مذهبی بین طرفین، شرایطی رقم زد که مناسبات آغازین دو طرف و تداوم آن بر مبانی پرتنش و آمیخته با خصومت دنبال شود. دست کم در نیمی از دوران حکومت طولانی مدت صفویان، رفتارهای خصمانه بر مناسبات دو طرف سایه افکنده بود. اگرچه در مواقعی نیز برای گریز از چالش های نظامی، تلاش هایی دوستانه صورت می گرفت، اما درکلیت دوران صفویه، رویکردی دوستانه مبتنی بر صداقت بین طرفین هرگز پدید نیامد. این نوشتار در پی بررسی ابعاد دینی و مذهبی حاکم بر سیر مناسباتی دو طرف با اتکا بر روش توصیفی تحلیلی است. مبتنی بر این رویکرد، پرسش اصلی پژوهش پیش رو این است که نگرش های دینی و مذهبی در عرصه مناسباتی دو طرف چه جایگاهی داشت؟ نتیجه بررسی ها نشان می دهد تمایلات توسعه طلبانه جغرافیایی در بروز درگیری های بین طرفین، دارای جایگاه اصلی بود؛ اما به دلیل لزوم بهره گیری عثمانی ها از ظرفیت های دینی برای رویارویی با صفویان، بخش عمده ساز وکار ظاهری برخوردها تحت تأثیر ادبیات خودحق انگاری دینی عثمانی ها قرار داشت و صفویان نیز برای مقابله به مثل با رویکردهای دینی آنان، بر اساس شرایط، رویکردهای مذهبی خود را درعرصه مناسباتی اولویت می بخشیدند.