این پژوهش به تبیین تأثیر مجتهدان شیعه در مهار خودکامگی مطلق شاهان قاجار می پردازد و در قالب مطالعه ای موردی، هم زمان با واکاوی منابع دست اول تاریخی در عصر فتحعلی شاه قاجار (1250 - 1212 ق)، میزان سازگاری نظریه استبداد شرقی و شیوه تولید آسیایی مارکس و انگلس را با اوضاع تاریخی آن ارزیابی می کند. پرسش اصلی پژوهش این است: آیا مجتهدان شیعه در جایگاه گروه اجتماعیِ مستقل از حکومت توانستند استبداد مطلق فتحعلی شاه را مهار کنند؟ برای پاسخ گویی به این پرسش، با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی، منابع دست اول این دوره بررسی و مشخص شده است که نظریه پیش گفته برای تبیین دقیق و علمی روی دادهای تاریخی در بازه زمانی این پژوهش، اطلاق و عمومیت ندارد؛ زیرا به استناد داده های تاریخی آن منابع، کارکرد مجتهدان شیعه بارها به مهار خودکامگی شاهان قاجار و جلوگیری از ستم حکومت بر مردم انجامیده است. پژوهش نشان می دهد که روابط دوگانه مجتهدان و شاه در آن دوره زمانی، بر پایه تأیید همراه با تحدید مجتهدان و پیروی همراه با درخواست مشروعیت شاه، استوار بوده و این ساز وکاری (مکانیسمی) برای مهار خودکامگی مطلق شاهان قاجار در دست مجتهدان شیعه به شمار می رفته است و این نکته خود بر این دلالت می کند که جامعه ایران ساز وکارهایی برای محدود کردن حکومت های خودکامه داشته است، اما پژوهش گران غربی کم تر بدان توجه کرده اند.