ساختار سیاسی و اجتماعی متشتت جزیره العرب در روزگاران پیش از اسلام، تابعی از حاکمیت نظام قبیله ای بود. با ظهور اسلام و حرکت اصلاح گرایانه پیامبر اکرم(ص)، این ساختار، به سوی همگرایی سیاسی سیر نمود. اما چند دهه بعد از وفات آن حضرت، نظام متمرکز، به یک جریان گریز از مرکز تبدیل شد و بار دیگر، قبایل منطقه جزیره العرب در یک صف بندی جدید سیاسی- و احیاناً مذهبی- به ایفای نقش پرداختند. در این میان، قبیله عبدالقیس با حضور در روند جریان های سیاسی- اجتماعی صدر اسلام و ارتباط عمیق و ریشه دار آنها با تشیع از یک سو، و دگرگونی ترکیب قومی و جمعیتی سرزمین های پیرامون خلیج فارس از سوی دیگر، به صورت عنصری فعال و تأثیرگذار در معادلات سیاسی و اجتماعی ظاهر شد. این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، می کوشد تا نقش بنی عبدالقیس را در تحولات صدر اسلام مورد بررسی قرار دهد و اهتمام آنها را در فتوحات شرقی قلمرو خلافت اسلامی باز نماید و به تبیین حمایت بخشی از آنها از علی بن ابی طالب و جریان موسوم به تشیع، بپردازد.